شبکههای اجتماعی در ایران امروز، یک تجربه ملی جدید است که روابط بین افراد خانواده، دوستان، کارکنان و کارفرمایان، همکاران شرکتی و سازمانی، رئیس و مرئوس، فرادست و فرودست، افراد در مرکز و افراد در حاشیه، و دولت و ملت را تحت تأثیر قرار داده است. بسیاری از افراد، ذوقزده از امکان تعامل و آگاهییابی سریع و بیحد و حصر از وقایع دور و اطراف و جریانهای مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، آن را فرصتی برای آگاهی جمعی، تحقق دموکراسی، آزادی، و فرصتهای برابر میشمارند. گروهی دیگر، آن را عامل خوراکدهی اطلاعاتی یکسویه به جوامع برای شکلدهی فکری آنها تلقی میکنند و آنها را ابزارهای برساخت فرهنگهای بدیل میدانند. عموم جهتگیریهای مطرح شده در این دو دسته بزرگ، عموماً سیاسی – رسانهای و برای حفظ یا به هم زدن توازن قدرت است حال آنکه همه آن مناظر را میتوان از جنبه اخلاقی نیز بررسی و تفسیر کرد و برای افرادی که در صدد زیست اخلاقی در جامعه اطلاعاتی امروزیاند، تنگناهای اخلاقی حاصل از این شبکهها را پر رنگ کرد و نشان داد. در این نوشتار، سعی بر آن است که مسائل شبکههای اجتماعی در جوامع را از منظر فلسفی- اخلاقی بررسی شود.