خانه » مقالات » هراس در برابر اخلاقیات، آن‌جا که منتقدان هنر هوش مصنوعی دچار اشتباه می‌شوند
هراس در برابر اخلاقیات، آن‌جا که منتقدان هنر هوش مصنوعی دچار اشتباه می‌شوند
دوشنبه, ۳ خرداد ۱۴۰۲
زمان تقریبی مطالعه ۲۷ دقیقه
مدتی است که موضوع «AI art» یا «هنر مبتنی بر هوش مصنوعی» که در ادامه با هنر هوش مصنوعی از آن یاد می‌شود، به موضوع داغ توییتر تبدیل شده است.

کاربران و هنرمندان در پلتفرم «Art Station[۱]» اعتراضاتی را علیه هنر تولیدشده توسط هوش مصنوعی سازمان‌دهی می‌کنند و هم‌زمان بزرگ‌ترین حامیان فناوری نیز از هیچ تلاشی برای عقب‌راندن این اعتراضات دریغ نمی‌نمایند. حتی در این فضا افرادی نظیر بیپل[۲] نیز رشد کرده و به خلق آثار می‌پردازند.

اما اعتراضات اخیر، حاکی از به اوج رسیدنِ چندماهۀ پیشرفت‌های فناوری و انتشار گسترده ابزارهای «دستیار هوشمند[۳]» درزمینهٔ «هنر» است. فشار زیاد و هجوم افکار عمومی ناشی از سروصدایی که در این مدت بر فضاهای آنلاین مسلط شده، دست‌کم ماهیت واقعی ادلۀ کسانی که هنر هوش مصنوعی را حمله‌ای نامعقول به هنرمندان حقیقی و حتی خود انسانیت می‌دانند، آشکار کرده است. تنها مشکل این است که این ادله موردبررسی دقیق و موشکافانه قرار نمی‌گیرند. بلکه تنها به بیان نگرانی‌های فلسفی و عمیق‌تر می‌پردازند.

دعوی مطرح‌شده علیه هنر هوش مصنوعی

دو انتقاد اصلی از ابزارهای هنر هوش مصنوعی زمانی نمایان می‌شود که تمام جریانات ثابت حول این موضوع در شبکه‌های اجتماعی طی هفته‌های گذشته موردبررسی قرار گیرد. اولین انتقاد که به‌راحتی نیز رد می‌شود این ادعا است که برنامه‌های هنر هوش مصنوعی صرفاً تصاویر موجود را به هم می‌چسبانند تا اثری جدید ایجاد کنند. اما این فناوری به همین سادگی کار نمی‌کند. مدل‌های هوش مصنوعی در هنگام خلق اثر هنری، چگونگی خلق آثار به روشی مشابه مغز انسان را می‌آموزند. فرآیندی که برنامه‌های هنر هوش مصنوعی برای خلق تصاویر استفاده می‌کنند، بسیار شبیه به «خلق و ایجاد از نو[۴]» است تا کلاژ سرهم‌شده.

حتی بزرگ‌ترین حامیان، محققان و فیلسوفان متفکر درزمینهٔ فناوری هوش مصنوعی نیز، در مواقعی با تصور ماشین‌هایی با تواناییِ برابر با انسان و یا حتی پیشی‌گرفتن آن‌ها از انسان، ضربۀ عمیقی در درون خود حس می‌کنند.

دومین انتقادی که جدی‌تر و نگران‌کننده‌تر به نظر می‌رسد این است که برنامه‌های هنر هوش مصنوعی بر روی میلیاردها تصویر جمع‌آوری‌شده از اینترنت آموزش داده می‌شوند. مدل‌های هوش مصنوعی موجود در این زمینه نظیر MidJourney، DALL-E و Stable Diffusion در جمع‌آوری داده‌های خود تبعیض قائل نمی‌شوند. تصاویر مورداستفاده برای آموزش این مدل‌ها شامل آثار هنرمندان و آثاری است که از حق چاپ برخوردارند. به گفتۀ منتقدان، نقض اخلاقی زمانی رخ می‌دهد که چنین کاری بدون رضایت یا آگاهی این هنرمندان انجام شده باشد. این نقد می‌تواند جدی باشد و به شرایطی اشاره کند که در آن فناوری به‌سادگی از توانایی ما در استفادۀ اخلاقی از هوش مصنوعی پیشی می‌گیرد.

اما نگرانی عمیق‌تر و تأثیرگذارتری نیز وجود دارد که به ماهیت هنر می‌پردازد. این پندار که برنامه‌ها اکنون می‌توانند کاری را انجام دهند که قبلاً تنها انسان‌ها قادر به انجام آن بوده‌اند، (به این معنا که) حجم انبوهی از داده‌ها را در قالب آثار، تصاویر و سبک‌های هنری دریافت کرده و آن‌ها را به یک خروجی تبدیل کنند، حساسیت فراوانی ایجاد می‌کند. طبق استدلال آن‌ها، ممکن است نگرانی منتقدان هنر هوش مصنوعی، درمورد نقض اصول اخلاقی تحت تأثیر احساسات قرار گرفته و بحث‌های عمیق‌تر و روشنفکرانه‌تر این حوزه را از بین ببرد. اینکه یک ماشین می‌تواند درگیر این توانایی به‌ظاهر مقدس و منحصربه‌فرد انسانی شود، به‌طور عینی تکان‌دهنده است. مسلّماً افراد زیادی در این عقیده مشترک هستند.

وجود این احساس به معنای حقارت افراد نیست، بلکه چنین هراسی کاملاً قابل‌درک است و استثنایی برای مصونیت افراد از آن وجود ندارد. حتی بزرگ‌ترین حامیان، محققان و فیلسوفان متفکر درزمینهٔ فناوری هوش مصنوعی نیز، در مواقعی با تصور ماشین‌هایی با تواناییِ برابر با انسان و یا حتی پیشی‌گرفتن آن‌ها از انسان، ضربۀ عمیقی در درون خود حس می‌کنند.

این احساس در هیچ برهه‌ای به‌اندازۀ زمانی که فناوری به آنچه برخی «قلمرو مقدس[۵]» مربوط به روح انسانی می‌خوانند نزدیک می‌شود، جان‌گدازتر نیست. حتی اشخاص غیرمذهبی نیز به‌سرعت در مقام استدلال برمی‌آیند که چیزی غیرقابل وصف درمورد ما وجود دارد، ذره یا جوهری که هیچ الگوریتمی، هرچقدر هم که آموزش‌دیده باشد، هرگز نمی‌تواند به آن دست‌درازی کند.

هنر هوش مصنوعی تفاوتی با هنر انسانی ندارد

شکل ۱: صفحۀ پرطرفدار Artstation

اما این استدلال که «برنامه‌های هنر هوش مصنوعی، غیراخلاقی هستند به این دلیل که از آثار هنرمندان در جهان استفاده می‌کنند»، تسلیم سوءتفاهم شدن و انکار ذاتِ انسان و کوشش‌های خلاقانه است. تصویرگر یا نقاشی که تصویری را خلق می‌کند، این کار را به کمک تأثیرات بی‌شماری، ازجمله تصاویری که در طول عمر خود دیده یا مواردی که ممکن است تصاویر و سبک‌های مرتبط با آن را در یک موزه، کتاب یا در دانشگاه و محیط‌های آنلاین دیده باشد، انجام می‌دهد. ازآنجایی‌که فناوری به‌طور فزاینده‌ای بر زندگی ما تسلط پیدا کرده، به‌احتمال‌زیاد هنرمندان از کارهای دیگر هنرمندان که در اینترنت قابل‌مشاهده است، الهام می‌گیرند.

چه چیزی افراد را برای خلق آثار جدید مبتنی بر کار سایر هنرمندان، ملزم به اخذ رضایت از آن‌ها می‌کند؟ «سرقت ادبی[۶]»، چیزی که مخالفان ابزارهای هوش مصنوعی از آن برای استدلال علیه این فناوری استفاده می‌کنند. بله اینکه شخصی یک مدل هنر هوش مصنوعی را به‌طور خاص بر روی کار یک هنرمند ساخته و آموزش دهد، مصداق سرقت ادبی است. چنین رفتاری خیلی قبل از اینکه کسی حتی به ساخت این ابزارها فکر کند، نیز مشکل به‌حساب می‌آمد. این سخن که برنامه‌های هنری مبتنی بر هوش مصنوعی، موجب تقویت و ترویج سرقت ادبی می‌شود تفاوت چندانی با این ادعا که خریدن گیتار مردم را به سرقت آثار موسیقی موجود ترغیب می‌کند، ندارد!

اظهارنظرهای مخرّب دیگری نیز وجود دارد که زمینه‌ساز ادعاهای ضد هنر هوش مصنوعی بوده و اخیراً در فضای مجازی گسترش یافته است. برخی از شرم‌آورترین دیدگاه‌ها به این مورد اشاره دارند که افرادی که از این برنامه‌ها استفاده می‌کنند به‌نوعی ارزش داشتن ابزاری که به آن‌ها اجازه خلق آثار می‌دهد را ندارند. این ادعای زیرکانه اما واهی پا را فراتر گذاشته و چنین می‌گوید: فقط کسانی که حرفه و زندگی خود را وقف هنر کرده‌اند، شایستگی تجربۀ خلاقانه با چنین فناوری‌ای را دارند.

این ادعاها امتیازاتی تردیدآور برای استفاده به‌اصطلاح «مشروع» از هوش مصنوعی در ایجاد کارهای خلاقانه و تنها توجیهی برای کنارزدن افرادی که آن‌ها را لایق عنوان «هنرمند» نمی‌دانند است. آن‌ها مدعی هستند که بین هنرمندان واقعی که از هوش مصنوعی به‌عنوان ابزاری در کار خود استفاده می‌کنند، و مردم عادی که برای کاوش و خلق کارهای جدید به خود جرئت استفاده از ابزارهای سریع هوش مصنوعی را می‌دهد، تفاوت اساسی (و البته ازنظر اخلاقی کمتر) وجود دارد. برای بسیاری از غیرهنرمندان، این استدلال می‌تواند ضعیف و حتی توهین‌آمیز به نظر برسد. مسئلۀ اعتبار هنری و ابداع اثر، برای مدت طولانی مورد بحث بوده و بسیاری از رمان‌ها مانند «شناخت‌ها[۷]» اثر ویلیام گادیس[۸] مستقیماً با مسئلۀ «تقلب[۹]‌، جعل[۱۰] و تظاهر[۱۱]» در هنر مرتبط‌اند و اغلب به این نتیجه منتهی می‌شوند که تردید در تصمیم‌گیری درمورد اصالت اثر، امری غیرقابل‌انکار و اجتناب‌ناپذیر است. همچنین از دیدگاه اقتصادی، متقاعد کردن خریدارانی که درمورد تقلیل‌ناپذیری ذهنیت انسانی، به سمت ایده‌های متعالی تمایل دارند، دشوار خواهد بود. کافی است بگوییم که برای اکثر افراد در این حوزه، دفاع از هنر منحصر انسانی، متکبرانه به نظر می‌رسد. بدتر از آن، دنیای هنر اغلب به‌مثابۀ دروازه‌بانی عمل می‌کند که علی‌رغم تلاش چندین نسل برای رفع آن، همچنان سد راه استعدادهای اصیل هنری است.

خلاصۀ کلام اینکه، کثرت هنرمندان انسانی که در طول هفته‌های اخیر با خوشحالی درمورد هنر هوش مصنوعی موضع منفی می‌گیرند، برای دست‌اندرکاران هنر مبتنی بر هوش مصنوعی دلسردکننده است. اما این بحث همچنان موضوعی داغ است.

«آفرینش بهترین سلاح ماست» محتوای پست توییتری است که در ادامه بحث‌های داغ اخیر به اشتراک گذاشته شده است. این پست تصویر سربازی با دستی از غلاف بیرون کشیده به سبک یک جنگجوی اسپارتی را نشان می‌دهد. سپر سرباز به تقلید از نماد محبوب ضد هوش مصنوعی طراحی‌شده که در هفته‌های اخیر در شبکه‌های اجتماعی درحال پخش بوده و بیش از 30000 بار لایک شده است. مایۀ شرمساری است که بسیاری از مردم پویایی ابزار هوش مصنوعی را به‌عنوان یک مبارزۀ واقعی تلقی می‌کنند. ممکن است درحال حاضر چنین احساسی غالب باشد، اما احتمالاً قانون‌شکنی و اسطوره‌سازی از موقعیت، درست یا غلط، بهترین تدبیر درمورد نگرانی‌های هنر هوش مصنوعی نخواهد بود.

آینده ازبین‌رفتنی نیست

ابزارهای هنر هوش مصنوعی، به دموکراتیک کردن هنر کمک می‌کنند. هنرمندان به‌جای اینکه خود را به‌عنوان طبقه‌ای مقدس از شهروندان که تنها حافظ حقیقت، زیبایی و معنای تجلّی هنر هستند نشان دهند، می‌توانند با استقبال از این فناوری و همدلی نویدبخش با آن، از آن بهره برند. تصور کنید که کل جامعۀ هنری با پذیرش هنر هوش مصنوعی و بهره‌گیری از آن به چه پیشرفت‌هایی دست می‌یابد.

یکی از معتبرترین نقدها و درعین‌حال ناراحت‌کننده‌ترین آن‌ها که به‌تازگی منتشر شد، حول محور این تصور است که مردم از این ابزارها برای آغاز دورۀ جدیدی از شهوت‌انگیزی یا ساختن انگاره‌های مستهجن از هرکسی که چهره‌اش در فضاهای اینترنتی مطرح‌شده، استفاده می‌کنند. این امر مشکلی جدی است. درحالی‌که برنامه‌هایی مانند MidJourney ادعا کرده‌اند که به‌طور خودکار ورودی‌های متنی که صراحتاً خشونت‌آمیز بوده یا با عنوان «محتوای بزرگ‌سالان» مشخص شده‌اند را مسدود می‌کنند، اما کاربران قبلاً راه‌های هوشمندانه‌ای برای حل این موضوع پیدا کرده‌اند و با دقت بدون به صدا درآوردن زنگ‌های هشدار پیام‌های خود را آشکار می‌سازند. کافی است زمانی را در MidJourney’s Discord بگذرانید، در این صورت افراد زیادی را خواهید دید که مکرراً تصاویری با جزئیات غیرعادی از زنان و مردان را در اشکال تقریباً برهنه و بیش‌ازحد جنسی ارائه می‌دهند. این مورد به‌عنوان یک مشکل تلقی می‌گردد، اما نظیر چنین مشکلاتی در خارج از این حوزه نیز وجود دارد.

درست مانند سرقت ادبی هنری، این موضوع منحصر به ابزارهای هنری هوش مصنوعی نیست. موضوع جعل عمیق از اواخر دهۀ ۱۹۹۰ وجود داشته، سرقت ادبی نیز احتمالاً به قدمت خود بشریت است. پیشرفت‌های فناوری که انجام یا دستیابی به چیزهای شگفت‌انگیز را برای جامعه آسان‌تر می‌کند، به‌طور ذاتی ایجاد یا دستیابی به چیزهای وحشتناک را نیز برای ما آسان‌تر کرده است. این مسئله بیشتر از اینکه به این ابزارها وابسته باشد، با پژواک و انعکاس درونی افرادی که در پشت ابزارها هستند مرتبط است. این واقعیت نیز دلیلی برای حذف کامل پیشرفت فناوری نیست.

نه پیشرفت‌های فناوری و نه ابزارهای هنر هوش مصنوعی به این زودی‌ها از بین نمی‌روند. نگرانی‌های اخلاقی مطرح‌شده توسط بسیاری از مخالفان، جایگاهی فراتر داشته و این قبیل مباحثه‌ها، باید به این مسئله بپردازد که چگونه به‌عنوان یک جامعه، عادلانه و از روی آگاهی با این ابزارها پیش برویم. اما بحث‌های مغالطه‌گرانه و پوشالی که اغلب با نیت سوء مطرح می‌شوند، جایی در این گفت‌وگوها ندارد.

کمتر کسی است که در مورداستفاده از این ابزارها، مخالف شفافیت و افشاگری باشد، و اینکه درحال حاضر افراد کمی هستند که ادعا دارند در رابطه با استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی، هیچ مسئلۀ قابل‌طرحی وجود ندارد که شایستۀ بررسی باشد و موردبحث جدی قرار گیرد. بااین‌حال، واکنش‌های ناشی از ترس و هراسی که علیه هنر هوش مصنوعی و افرادی که از آن استفاده کرده یا حمایت می‌کنند، به وجود آمده، به نتیجۀ مثبتی منتج نخواهد شد. توجه به این نکته ضروری است که بسیاری از منتقدان هنر هوش مصنوعی، با مفاهیم دیگری نظیر بلاک‌چین و NFT [۱۲]ها که از نظر منطقی موضوعات کاملاً مجزایی هستند نیز مخالف‌اند.

بااین‌حال، وضعیت بحث درمورد هنر هوش مصنوعی، زیاد هم تعجب‌آور نیست. تاریخ مملو از فناوری‌های جدیدی است که سیستم‌های سنّتی مستقر را مختل کرده و متعاقباً با مخالفت‌های شدید مواجه می‌شوند. تا زمانی که انسان، انسان است، احتمالاً همین روند ادامه دارد. اما درجه و شدت آن عقب راندن‌ها در طول تاریخ نباید هر بار یکسان باشد. ظاهراً هنرمندان برای خلق و مشاهده کارهای هنری بدیع و با جزئیات در سودمندترین موقعیت قرار دارند. اما نکتۀ اصلی، نوع کاربردی است که مدنظر دارند.

پانوشت
سایر مقالات