مقدمه مترجم
نتایج انتخابات ریاست جمهوری 8 نوامبر 2016 در آمریکا بسیاری را شگفتزده نمود. اغلب کارشناسان و نظرسنجیهای معمول و سنتی، هیلاری کلینتون را برنده نهایی انتخابات پیشبینی نمودند اما در واقعیت نتایج بهگونهای دیگر رقم خورد. در یک پژوهش آکادمیکِ انجام شده با استفاده از آنالیز شبکههای اجتماعی با رویکرد تحلیل محتوایی، وضعیت کمپینهای انتخاباتی دو نامزد اصلی انتخابات آمریکا بر اساس توییتهای ارسالی طی یک بازه سهروزه قبل از 8 نوامبر 2016 در شبکه اجتماعی توییتر بررسی شده و طی آن مشخص گردید در اغلب جنبههای تحلیلی از قبیل تحلیل توییتها، ری توییتها، تحلیل هشتگها، تحلیل منشنها و تحلیل پروفایل کاربران، کمپین ترامپ دارای برتری محسوس و در میان کاربران با گرایش بیطرف نیز گرایش به سمت کمپین ترامپ غالب است. علیایحال، نکته اصلی آنجاست که در جهانِ امروز روندهای اینترنتی بخصوص در حوزه رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی عاملی نه صرفاً اثرگذار، بلکه عاملی تعیینکننده است که میتواند نتایجِ بسیاری از معادلات را تغییر دهد.
در پژوهش ذیل موسسه بروکینز از دریچه همین اهمیت واردِ بررسی آثار توییتهای رئیسجمهور ایالاتمتحده بر یکی از وجوه اینترنت پرداخته است که در دنیا بیشتر با اصطلاح «قلدریِ سایبری[۱]» شناخته میشود.
آخر هفته گذشته توری سیلور[۲]، معاون امور دیجیتال «گرچن ویتمِر[۳]» فرماندار میشیگان، شاهد بود که رئیسجمهور دونالد ترامپ بازهم در یکی از سخنرانیهای خود در جمع طرفدارانش، به رئیس او حمله میکند و میدانست این حمله چه نتیجهای خواهد داشت؛ او در همین راستا توییت کرد: «من هر آنچه راجع به رئیسم و خطاب به او در فضای مجازی گفته میشود رصد میکنم؛ هر بار که رئیسجمهور این کار را در یک تجمع انجام میدهد بلافاصله سخنان خشونتآمیز و نفرت پراکنی علیه فرماندار میشیگان در شبکههای اجتماعی افزایش مییابد. این روند به هر قیمتی که شده باید متوقف شود.»
«سِیلور» در این توییت یک روند ثابت را توصیف میکند که دیگر اکنون برای محققانِ حوزه گفتار آنلاین[۴] گزارهای ثابت شده است: «نفرت پراکنی در اینترنت و فضای مجازی، در واکنش به رویدادهای سیاسیِ دنیای واقعی به وجود میآیند». پس از حمله ترامپ به مخالفان خود در یک تجمعِ شهری یا رویدادی دیگر در یکی از ورزشگاههای محلی، طرفدارانِ وی این را فرمانِ حمله مجازی به آن فرد برداشت میکنند. این اتفاق از طرفی برای رئیسجمهور یک ابزار تقویتکنندهی مفید و نوعی برگ برنده محسوب میشود و از طرفِ دیگر برای مخالفانی که هدف قرار گرفتهاند، یک سونامیِ ترسناک، از آزار و اذیت و تهدید و توهینِ آنلاین است.
اما مواضعِ آنلاین ترامپ چطور؟ پس از آن که او مخالفان خود را در تجمعات و سخنرانیها هدف حمله قرار میدهد، در قدم بعد به توییتر میرود تا علیه آن فردِ حقیقی یا حقوقی، انتقادها و حملات و تبلیغات منفیِ آنلاین انجام دهد. در اینجا، ما سه توییت از توییتهای اخیر رئیسجمهور را بررسی میکنیم و در پی پاسخ به این پرسش بر خواهیم آمد که «آیا توییتهای وی، مانند سخنرانیهایش در تجمعات و همایشها، تأثیر مشابهی بر کیفیت نفرت پراکنیهای آنلاین دارد یا خیر؟». ما با استفاده از این سه توییت یک مطالعه موردی درباره اینکه «چگونه موضعگیری آنلاین میتواند بر بروز نفرت پراکنی آنلاین تأثیر بگذارد» ارائه میکنیم.
توییتهای مورد نظرِ ما ماهیتاً تهدیدآمیز نیستند و اتفاقاً از لحاظ شکلی و محتوایی، ذیل و همگام با سیاستهای کنترل محتواییِ توییتر قرار میگیرند؛ اما این بدان معنا نیست که این توییتها کیفیت کلی گفتمان آنلاین را تحت تأثیر قرار ندهند. یافتههای ما، چالشهایی را که پلتفرمها با آن روبرو هستند مشخص میکند و به ما میگوید که چرا پلتفرمها دستورالعملها و سیستمهای کنترل محتوای خود را در دورانِ انتخابات به قبل و بعد از انتخابات تقسیم میکنند و سیاستهای کنترل محتوا در آستانهی انتخابات با بعد از آن متفاوت است.
این توییتهای رئیسجمهور را در نظر بگیرید:
«…امروز که نیروهای پلیس توطئه خطرناکی را علیه فرماندار میشیگان خنثی کردند، او بهجای تشکر، مرا سفیدپوستِ نژادپرست مینامد. درحالیکه بایدن و دموکراتها از محکوم کردن گروهِ تروریستیِ Antifa[۵] آنارشیستها، غارتگران و اوباشی که شهرهای تحت کنترل دموکراتها را به آتش میکشند، امتناع میورزند…»
دونالد ج. ترامپ (realDonaldTrump@)
۹ اکتبر ۲۰۲۰
«… من برای سلاحهای شما میجنگم. برای ارزشهای شما میجنگم؛ برای همه کارمندان فدرال در ویرجینیا. به یاد داشته باشید، این من بودم که افزایش حقوق ماهانه فدرال را برای شما به ارمغان آوردم، نه بایدنِ خوابالو. من یک تجمع بزرگ در ویرجینیا برگزار خواهم کرد. جزئیاتش بهزودی اعلام خواهد شد!
https://t.co/WwzdPhDkAZ»
دونالد ج. ترامپ (realDonaldTrump@)
۱۸ سپتامبر ۲۰۲۰
«تماشای فاکس نیوز که فقط با شکستخوردگان دموکرات مصاحبه میکند چندشآور است! مثلاً مصاحبه آنها با تیم رایان نماینده دموکراتها در اوهایو که در انتخابات اخیرِ میان حزبیِ ریاست جمهوری در ایالتِ خود صفر درصد رأی آورد! اینکه فاکس نیوز به دنبالِ بایدن میدود هم چندشآور است! حقیقتاً چه تناقضِ رفتاریِ بزرگی نسبت به گذشته! مهم این است که ما بههرحال پیروز خواهیم شد!!!»
دونالد ج. ترامپ (realDonaldTrump@)
۳۰ سپتامبر ۲۰۲۰
جمعآوری و طبقهبندی توییتها
برای هر یک از سه سیاستمداری [حقیقی و حقوقی] که در توییتهای ترامپ به آنها اشاره شده است، ما یک تحلیل سه مرحلهای را روی یک نمونهی تصادفی از توییتها انجام دادهایم. هرروز، مرکز رسانههای اجتماعی و سیاستِ دانشگاه نیویورک[۶] نمونهای دهدرصدی و تصادفی از توییتر را که روزانه به دهها میلیون توییت میرسد، جمعآوری و تحلیل میکند.
ابتدا، ما از کلمات کلیدی برای شناسایی مجموعه توییتهای مرتبط با هر یک از سه سیاستمداری که ترامپ نام برد استفاده کردیم؛ یعنی ما برای جمعآوری توییتهای مربوط به هر سیاستمدار، از نام، آیدیِ توییتر و جایگاهِ شغلیِ او در توییتهای تولید شده در جهان استفاده کردیم. برای مثال اگر توییتی بخواهد ذیل دستهبندی رالف نورتهام فرماندار ویرجینیا قرار بگیرد باید حاوی گزارهی «فرماندار ویرجینیا» یا «فرماندارِ VI» یا «فرماندار نورتهام» یا «Ralph Northam» باشد.
سپس در مرحله دوم، ما سطح دو عامل را در آن مجموعه تخمین میزنیم: «توهینآمیز بودن و تهدیدآمیز بودن». ما این کار را با استفاده از ابزارِ Perspective، یک API[۷] منبع باز[۸] که توسط شرکت Jigsaw و تیم Google’s Counter Abuse Technology برای طبقهبندی گفتارهای مضرِ آنلاین ایجاد شده انجام دادیم.
پرسپکتیو توهینآمیز بودن را به سه دستهی سخنِ «بسیار نفرتانگیز، پرخاشگرانه، بیاحترامی» و تهدیدها را به سه دستهی «قصد تحمیل نوعی درد، تهدید به آسیب رساندن و خشونت جدی علیه یک فرد یا گروه» تقسیم میکند.
سوم، ما یک بستر زمانی مشخص با میانگین ۲۴ ساعته را در نظر میگیریم که به ما امکان میدهد تأثیر توییت ترامپ بر میزان توهینها و تهدیداتِ شدیدی که در توییتر اتفاق میفتد را جدا کنیم.
رویهمرفته، این نوع تجزیهوتحلیل، به ما یک دیدگاه جامع و دقیق از چگونگی تأثیر توییتهای اخیر ترامپ بر گفتمان کلیِ آنلاین، پیرامون شخصیتهای سیاسی موردحملهی او ارائه میدهد.
لازم به ذکر است که شناسایی انواع گفتارهای مسئلهدار آنلاین برای دولتها، سیستمعاملها و محققان، همیشه چالشهای بزرگی را در حوزهی تعریف و اندازهگیری توهین و تهدید ایجاد میکند. در این مورد، ما از روشی استفاده میکنیم که متکی به دادههای از قبل آموزش دیده و یک API باز است که تجزیه و تحلیلِ این موضوع را بهصورت نسبتاً سریع و کمهزینه برای ما امکانپذیر میکند.
از رهبر پیروی کنید!
بلافاصله پس از توییتهای ترامپ، میزان نفرت پراکنی و تهدیدهای جدی در هر سه مورد افزایش یافت. این نکته قابلتوجه است که بیشترین افزایش در هر دو دسته به توییتهای مربوط به استاندار ویرجینیا یعنی ریچارد نورتهام یافت میشود؛ که البته شاید تعجبآور هم نباشد چراکه به نظر میرسد توییتهای ترامپ در حمله به استاندار نورتهام نیز شدیدترین حالت را در بین توییتهای موردمطالعهی دیگر دارد. بااینحال، پس از وقوع یک جهشِ ناگهانی نفرت پراکنی و تهدید در این سه موردی که ما مدنظر قرار دادیم، پس از مدت کوتاهی سطح هر دو شکل از گفتارهای مضر، به سطوح قبلیشان نزدیک شد و تقریباً به حالتِ قبل از توییت بازگشت.
تنها استثنای قابلتوجه در دورهای که تحت مطالعهی ما بود، مورد ویتمر است؛ جایی که توییتهای مربوط به وی که حاوی زبان تهدید و توهینآمیز بودند، پس از توییت ترامپ افزایش مییابد و در روزهای بعد فرو مینشیند، ولی دوباره افزایش مییابد. این دومین افزایش توجه به ویتمر در توییتر میتواند معلول افزایش توجهها به او در دنیای واقعی باشد؛ آنهم پسازآنکه FBI یک توطئه آدمربایی که ویتمر را هدف قرار داده بود خنثی کرد.
نکته قابلتوجه این است که باوجودی که تهدیدها و استفاده از ادبیات توهینآمیز پس از آن انفجار اولیه معمولاً کاهش مییابد، برای درک بهتر تأثیرات طولانیمدت آزار و اذیتِ آنلاینِ سیاستمداران پس از حمله به آنها در توییتر، کار آماریِ بیشتری لازم است.
با تحقیقات اخیر در توییتر، آنچه در اینجا ثابت شده است این است که شواهد زیادی مبنی بر وجود الگوهای «انفجاری» وجود دارد که طی آن پس از یک رویداد (چه در دنیای واقعی و چه در در دنیای مجازی) سطح سخنانِ نفرتآمیز افزایش مییابد، مدتی با همان ریتم ادامه مییابد و سپس به سطح نسبتاً پایینِ قبلی بازمیگردد. این تحقیق همچنین نشان داد که موضعگیریهای ضد صهیونیستی در این سیستمعامل هم پس از ری توییتِ مجدد آن محتواهای ضد صهیونیستی توسط ترامپ، بعد از مدتی به سطحِ خود قبل از توییت کاهش یافت.
تحلیلِ این نمودارهای مستند که شامل دادههای ۱۷ ژوئن ۲۰۱۵ تا ۱۵ ژوئن ۲۰۱۷ است، ازاینجهت که ادبیات توهینآمیز و تهدیدآمیز بلافاصله پس از یک رویداد در توییتر دچار جهش ناگهانی میشود و بدون حفظِ آن روند منظمِ رو به بالا پس از مدتی به یک حالت پایدارِ کم منتهی میشود، شبیه خواندن یک لرزهسنج است: جهش، طی شدنِ زمانی کوتاه، بازگشت به حالت قبل!
تأثیر این تحقیق بر روی سیاستهای تعدیل و کنترل محتوا چیست؟
این الگوی انفجاری برای سیاستهای تعدیل و کنترل محتوا در پلتفرمها و اجرای آن چالشهای زیادی را به وجود میآورد.
اول، این الگو، یک وضعیتِ Wack-a-Mole[۹] ایجاد میکند که طی آن، گفتار مضری که هدفِ سیاستهای کنترل محتوا واقع میشود، صرفاً برای مدتی کاهش مییابد. (مطمئناً، مثالهای مهمی وجود دارند که در آنها افراد یا گروهها، پس از آنکه مدتی از حملاتِ آنلاین در امان بودند، پس از یک مدت طولانی مجدداً بهعنوان اهداف آزار و اذیتِ اینترنتی باقیماندهاند).
در همین راستا توییتر تخمین میزند که ۵۱٪ از توییتهایی که قوانین این پلتفرم را نقض میکنند بهطور خودکار توسط سیستمهای هوشمند کنترل محتوا شناسایی و حذف میشوند، این یعنی ۴۹٪ از این توییتهای خلاف قانون باقی میمانند که البته آنها هم توسط مأمورین انسانیِ کنترل محتوا شناسایی و حذف میشوند. با توجه به گسترهی عظیم پلتفرم، اگر نگوییم میلیونها، قطعاً میتوانیم بگوییم هزاران توییت مضر که یک فرد یا گروه را هدف قرار دادهاند به دست مأمورین و مسئولینِ حقیقیِ کنترل محتوا پاک میشوند.
دوم، این تحقیقات نشان میدهد که زنان و افراد رنگینپوست که چهرههای عمومی هستند بهطور اخص هدف ادبیات سمی و نفرت پراکن قرار میگیرند؛ بنابراین اگرچه ممکن است سطح گفتار مضر پس از افزایشِ اولیه به تعادل برسد، اما این کاهش و تعادلِ مجدد، صدمهای که گیرندگانِ آن گفتار توهینآمیز و تهدیدآمیز و همچنین افرادی که در معرض آن نوع گفتارها قرارگرفتهاند را برطرف نمیکند.
تحقیقات اخیر بر اهمیت نقش نخبگان سیاسی در شکل دادن به مباحثات آنلاین تأکید کرده است؛ مانند نقش محوری که ترامپ در اصرار و تبلیغِ روایتهای دروغین حول موضوعاتی چون واقعیتهای گروهِ AntiFA و رأی دادن با نامه ایفا کرد. همانطور که در این تحقیق نشان داده شده است، ادبیات توییتهای ترامپ در حمله به سیاستمداران هرچند ذیل استانداردهای آنلاین قرار میگیرد [و توهینآمیز و تهدیدآمیز نیست] اما در کمال تعجب و بهطور ناگهانی میتواند منجر به افزایش ناگهانی نفرتپراکنیهای سمی و تهدیدآمیز در فضای اینترنت شود. این اتفاق معلول یک واقعیت بزرگتر است که بر نقش نخبگان در تنظیم هنجارهای گفتمانی، بهویژه در حوزهی ادبیات خشن تأکید دارد.
نکته دیگر این است که به دلیل آنکه شهروندان باید بتوانند آزادانه اظهارات عمومی مقامات سیاسی و دیگر مقامات دولتی را بررسی کنند، توییتر و دیگر پلتفرمها و رسانههای اجتماعی بهطور کلی خود را متعهد به حمایت از سخنرانی نخبگان و خواص سیاسی میدانند[۱۰]؛ اما در شرایطی که سخنرانی نخبگان و خواص، خودشان بهشدت مضر نیستند اما باعث افزایش ادبیات مضر و سمی میشوند، این تضاد برای تیمهای کنترل محتوا یک چالش بزرگ در مورد چگونگیِ حفظ اصل مُدارا روی سیستمعاملهای خود ایجاد میکند.
باوجود آنکه رفتار ترامپ برای تیمهای کنترل محتوای پلتفرمها چالشهای دشواری را به همراه دارد، اما ترامپ در الهام بخشیدن به ادبیات سَمّی پیروان خود تنها نیست. هنجارها و استانداردهای حوزه ادبیات سیاسی آنلاین که ترامپ به ایجاد و پیشرفتِ چشمگیرِ آن کمک کرده است، احتمالاً تا آیندهای قابل پیشبینی با ما خواهند ماند؛ همانطور که سؤالات و چالشهای بسیاری در مورد چگونگی ایجاد تعادل بین منافع عمومی در سانسور نکردن سخنرانی نخبگان و خواص سیاسی و ترویج گفتمانی سالمتر در ادبیات اینترنتی تا آیندهای دوردست با ما خواهد ماند.
درباره نویسندگان
- مگان براون محقق مرکز رسانههای اجتماعی و سیاست دانشگاه نیویورک است.
- زیو سندرسون مدیر اجرایی مرکز رسانههای اجتماعی و سیاست دانشگاه نیویورک است.
گوگل و توییتر از موسسه بروکینگز، یک سازمان غیرانتفاعی که به تحقیقات دقیق، مستقل و عمیق سیاستهای عمومی اختصاص داده شده است، پشتیبانی مالی میکنند.
درباره موسسه بروکینگز
موسسه بروکینگز یک سازمان غیرانتفاعی سیاستگذاری عمومی مستقر در واشنگتن دی سی است. مأموریت او انجام تحقیقات عمیق است که منجر به خلق ایدههای جدید برای حل مشکلات پیش روی جامعه در سطح محلی، ملی و جهانی میشود. بروکینگز بیش از 300 نفر از متخصصان برجسته دولتی و دانشگاهی را از سراسر جهان گرد هم آورده است که این جامعه آماریِ متخصص، بالاترین کیفیت تحقیق، توصیههای سیاستی و تجزیه و تحلیل را در مورد طیف کاملی از سیاستهای عمومی ارائه میدهند. بروکینگز هرساله گزارشی سالانه تهیه میکند که فعالیتهای جمعی خود و تأثیری که بر جهان داشته است را برجسته میکند. گزارش سالانه، از سال 1983، فرصتی را برای بروکینز فراهم کرده است تا درعینحال که از افرادی که از او حمایت مالی میکنند تشکر کند، تعهد خودش در قبال شفافیت را نیز نشان دهد.[۱۱]