برابرسازی کل مغز فرایندی است که ادعا میشود با پیشرفت فناوری و طی مراحل فنی برابرسازی، میتواند مبنایی برای بینیازی ذهن از زیرساخت خاص بیولوژیکی و فراهمآمدن امکان پیادهسازی آن در هر زیرساختی به حساب آید. ادعای باورمندان به بارگذاری ذهن این است که با دستیافتن به ساختار ثابت از ذهن، میشود آن را در محیط مجازی نیز که یکی از زیرساختهای محتمل است، پیاده کرد و با خارجساختن آن از محدودیتهای زیرساخت زیستشناختی، آن را از آفات بیماری و مرگ در امان داشت. جاودانگی مجازی مستلزم پذیرش دیدگاههای خاص فلسفی درخصوص ذهن است و بر خوشبینی به آیندهی فناوری تکیه میکند. پذیرش یا نپذیرفتن چنین دیدگاههایی، به همدلی یا گسست از این نظریه و استلزامات آن میانجامد. در ضرورت انجام چنین پژوهشهایی به بیان این نکته اکتفا میکنیم که اگر براساس نتایج آنها، واقعاً جاودانگی مجازی تحققپذیر باشد، مبنایی نظری برای تحقیق عملی بر این پروژه فراهم میشود؛ پروژهای که در بعد شخصی، میل به جاودانگی بشر را برآروده میکند و دلهرهی او از مرگ را برطرف میکند و در بعد اجتماعی نیز قابلیت جاودانهکردن اندیشمندان جامعهساز و تمدنساز و دانمشندان برجسته را مهیا میکند تا جامعه در ابعادی وسیعتر از آنها بهره ببرد.