هوش مصنوعی یکی از قدیمیترين مفاهيم روانشناسی است؛ بر اساس تئوری هوش چندگانه تنها با استفاده از آزمون IQ نمیتوان هوش يک انسان را اندازهگيری نمود. هوش هيجانی قسمتی از گروه هوش شخصی است. هوش هيجانی قابليتی برای تشخيص، دسترسی، فهميدن و مديريت هيجان است. بسياری از تحقيقهای هوش مصنوعی، تنها بر روی جنبههای عقلانی تصميمگيری متمرکز بوده است؛ تحقيقات نشان داده است که هيجان در تصميمگيری، ادراک، يادگيری و بسياری از مكانيزمهای تفكر منطقی نقشی کليدی بازی ميکند. اگر بخواهيم که رايانهها به طور کامل هوشمند باشند و به طور طبيعی با ما ارتباط برقرار کنند، بايد قابليت تشخيص، فهم، حتی داشتن و نمايش هيجان را به رايانهها بدهيم.
محاسبات عاطفی در ارتباط با مطالعه و توسعه سيستمها و ابزارهايی است که ميتوانند هيجانات انسان را تشخيص، تفسير، پردازش و شبيهسازی نمايند. اين محاسبات يک موضوع ميان رشتهای بین علوم رایانه، روانشناسی و علوم شناختی میباشد.
محاسبات عاطفی دارای يک بازار روبه رشد است که کشور ما نيز میتواند سهم بسزايی از اين بازار را در اختيار بگيرد. محاسبات عاطفی به عنوان يكی از عناصر کليدی باورپذيری و هوشمندی ابزارهای هوشمند به شمار میرود. امروزه اغلب انسانها حداقل يكی از این ابزارها را در دست، کيف و يا جيب خود دارند که بيش از هر شخص واقعی ديگری در طول شبانهروز با ماست.
در اين گزارش پس از ارائهی تعاريفی از مفاهيم مرتبط، به بررسی پروژههای انجامشده در دو گروه تحقيقاتی پيشتاز خارجی در حوزه محاسبات عاطفی در دانشگاه MIT و شرکت مايكروسافت پرداخته میشود. سپس توضيحاتی از وضعيت اين حوزه در ايران و سياستگذاریهای انجامشده ارائه خواهد شد.