ظهور اینترنت و فضای مجازی بــه وساطت تکنولوژیهایی چون کلانداده، هـوش مصنوعی و غیره امکانات فراوانی برای نظارت و کنترل فراهم آورده اســت، بــه نحوی کــه شاهد تغییرات کمی و کیفی در مفهوم نظارت و کنتــرل هســتیم. از ایــن حیث، اینترنت به نوبه خــود نوعی سراســربین اســت بــا ایــن تفــاوت کــه سراسربینهای کلاسیک بیش از هر چیزی به نظارت و کنترل «بــدن» معطوف بودند اما سراسربینهای جدیــد بیش از همه معطوف بـه «روان» هســتند. متــن حاضـر میکوشـد ضمـن اشـاراتی کلـی بـه تاریـخ و نظریههـای نظـارت و کنتـرل، ایـن دگردیسـی مفهومـی را در قالـب دگردیسـی «زیستسیاسـت» بــه «روانسیاست» بررسی کند. بدیهی است که تغییر در گفتار نظارت و کنتـرل در نهایت بـه حـوزه حکمرانی نیز تسری خواهد یافـت و نقش «دولــت» و تنوارههای بوروکراتیک آن را نیز دگرگون خواهد نمود. اگـر نکات فوق را در چارچـوب سیاست نئولیبرالیسم قرائت کنیم شاهد تبدیل دولت بـه بنگاهی اقتصادی خواهیـم بـود.