خانه » مقالات » درآمدی بر رویکرد کنش‌محور در سیاست‌گذاری فناوری
درآمدی بر رویکرد کنش‌محور در سیاست‌گذاری فناوری
یکشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۹
زمان تقریبی مطالعه ۲۱ دقیقه
در سال‌های اخیر انقلابی در سیاستگذاری فناوری در کشورهای صنعتی اتفاق افتاده که به چرخش کنش‌محورانه معروف شده است. به لحاظ سیاستگذارانه مکتب کنش‌محوری در مقابل مکتب احتیاط‌محوری قرار می‌گیرد و تمرکز هر دوی این مکاتب بر مفهوم خطر و ریسک و بحران ناشی از فناوری است. در حالی که اجتناب از خطر و کنترل و جبران عواقب بحران از مفاهیم مرکزی احتیاط‌محوری است، کنش‌محوری به اهمیت پذیرفتن میزانی از خطر برای پیشرفت فناورانه تأکید دارد.

احتیاط‌محوری[۱] در برابر کنش‌محوری[۲]

مباحث جدیدی که تحت عنوان احتیاط‌محوری در برابر کنش‌محوری مورد بحث قرار گرفته از جمله‌ی اتفاقات تازه و مهمی است که به صورت مستقیم بر سیاستگذاری فناوری تأثیر می‌گذارد. اهمیت این دوگانه‌ی در حال شکل‌گیری برای اتحادیه‌ی اروپا در حدی است که رنه فون شومبرگ[۳]، مدیر تحقیقات سیاستگذاری علم کمیسیون اروپا[۴]، جزو مطرح‌ترین و پرتألیف‌ترین حامیان احتیاط‌محوری است. همینطور استیو فولر[۵]، فیلسوف شهیر علم و فناوری، جزو مهم‌ترین نظریه‌پردازان کنش‌محوری است. هر دوی این رویکردهای سیاستگذارانه مربوط به موقعیت‌های مبهم بعد از ظهور یک فناوری جدید است. در زمانی که هنوز دانشمندان بر سر تبعات استفاده از یک فناوری و همینطور خطرات ناشی از آن توافق ندارند، سیاستگذار نمی‌تواند منتظر حصول توافق علمی بماند. چون استفاده از فناوری به سلامت جمعیت و همینطور طبیعت مرتبط است. حال سیاستگذار باید به نفع استفاده از فناوری نوین رای دهد یا استفاده و گسترش آن را محدود کند؟ دوگانه‌ی کنش‌محوری در برابر احتیاط‌محوری دو توصیه‌ی متفاوت به سیاستگذاران در این لحظات عدم قطعیت دارند.

  1. رویکرد احتیاط‌محور

رویکرد سیاستگذاری احتیاط‌‌محور توصیه می‌کند که تا معلوم شدن نتایج و تبعات، استفاده از آن فناوری نوین را به تعویق بیاندازند. برای فهم رویکرد احتیاطمحور ابتدا باید سندی بینالمللی را بشناسیم. در سند بینالمللی معروف به اعلامیه‌ی ریو دوژانیرو در مورد محیط زیست و توسعه[۶] دولتها تشویق شدهاند که به صورت یکسویه از تمام ظرفیت فناوری خود برای بهرهبردن از طبیعت استفاده نکنند. چرا که ممکن است به طبیعت کرهی زمین ضربهی جبران ناپذیری وارد شود و وارد دورهی تغییرات محیط زیستیِ غیرقابل بازگشت شویم. تصویری که این سند از دولتهای معاصر به دست میدهد اینگونه است که هر دولت خودمختار به خودش اجازهی نهایت بهرهبرداری از منابع طبیعیاش را میدهد. اما این تمرکز بر برداشت یکجانبه از منابع طبیعی به فاجعهای جهانی منجر شده است. این وظیفهی سازمان ملل است که دولتها را به دیدن تصویر بزرگتر و فاجعهآمیز از رابطهی انسان و طبیعت معطوف کند. در واقع در حالی که در دههی هفتاد هدف غالب توسعه چیزی جز شتاب در بهبود جامعهی انسانی نبود، در دهههای بعد کم کم هدف تغییر کرد. هدف توسعهای شد که برای نسلها پایدار باشد و رابطهی انسان و محیط زیست را جدیتر بگیرد. به عبارت دیگر، همانطور که رنه فون شومبرگ استدلال می‌کند، باید تا جایی که ممکن است در سیاستگذاری از ریسک و خطر کردن به نفع امنیت و بهروزی انسان و محیط زیست اجتناب کرد (Von Schomberg, 2012).

به طور خلاصه رویکرد احتیاطمحور به فناوری، که از دههی نود میلادی تا به امروز طرفداران بسیاری مخصوصاً در کمیسیون اروپا دارد، اینگونه تعریف میشود: رویکردی که بر جلوگیری از بدترین و وخیمترین نتایج و همینطور نتایج جانبی[۷] استفاده از فناوری مدرن متمرکز است. طرفداران رویکرد احتیاطمحور معتقدند که اگر گمان بر تضاد بین استفاده و گسترش یک فناوری خاص و ضرر آن برای انسان و طبیعت است، قاعده کنار گذاشتن آن فناوری تا زمانیست که تأمین ضمانت لازم برای قابل کنترل بودن اثرات جانبی آن فناوری قابل تصور باشد.

  1. رویکرد کنشمحور

رویکرد کنشمحور در سیاستگذاری فناوری در مقایسه با رویکرد احتیاطمحور بسیار جوانتر است اما به صورت روزافزونی حامیانی در میان سیاستگذاران و سیاستمداران و مخصوصاً در محافل روشنفکری پیدا میکند. استیو فولر و جان گراهام[۸] و ماکس مور[۹] از جمله نظریهپردازان این رویکرد محسوب میشوند. برای توصیف کنشمحوری میتوان از همان تقسیم بین دنیای واقعی موجود و دنیای ممکن و مطلوب و ناموجود آغاز کرد. صورتبندی استدلال مذکور به این قرار است: حامیان رویکرد کنشمحوری بر اهمیت آموزشی ریسک و خطر و بحران تأکید میکنند. به عبارت دیگر، آنها معتقدند که در حین چالش با یک بحران در دنیای واقعی موجود، و در تلاش برای پیدا کردن راهحل فناورانه، تجربیاتی کسب میکنیم که برای پیشرفت علم و فناوری و به تبع آن ساخت دنیایی جدید اهمیت دارند. این بحرانها هستند که زمین بازی را در اختیار ما قرار میدهند. البته در حین بازی امتیازاتی را از دست میدهیم. اما نکته این است که ما این ریسک و خطر را میپذیریم تا نکات جدیدی را بیاموزیم و از خلال این چالش مهارتهای خود را بهبود بخشیم. برای همین فولر از بحران به مثابهی «تجربهی یادگیری[۱۰]» یاد میکند (Fuller, 2012: 164). اگر رویکرد احتیاطمحور بر پرهیز از بدترین فاجعه تمرکز کرده بود، رویکرد کنشمحور بر استفاده از بهترین فرصت تأکید میکند و هر چالش را به مثابهی میدانی برای زورآزمایی و افزایش نیرو میبیند.

کنش‌محوران جامعه‌ی در معرض خطر را نه فقط تهدید که فرصتی برای بروز تمام استعدادهای انسانی در نظر می‌گیرند. کنش‌محوری مکتبی‌ست که در رشته‌ی سیاستگذاری فناوری متولد شده است. اگر بخواهیم به زبان سیاستگذاری هم صحبت کنیم، این رویکرد حامی آزمودن راه‌های علمی نرفته و امتحان فناوری‌هایی‌ست که در ابتدا ممکن است حاوی خطر به نظر برسند، اما فواید زیادی نیز برای آنها متصور است. البته این به معنای به استقبال از صِرف فاجعه و خطر رفتن نیست. بلکه پذیرفتن این نکته است که بدون پرداخت میزان معقولی از هزینه پیشرفت فناورانه رخ نخواهد داد. همینطور محاسبه‌ی اینکه چه میزانی از هزینه معقول و چه میزانی نامعقول است جزو وظایف متخصصین در هر رشته‌ی خاص علمی ا‌ست و توصیه‌ای کلی در این زمینه نمی‌توان داشت.

با این وضعیت، سوال اساسی که هر دو رویکرد کنش‌محور و احتیاط ‌محور پاسخ می‌دهند این است: در “دنیای در معرض خطر مدام” چگونه می‌توان رویکردی مسئولانه در برابر نتایج و فواید و مضرات علم و فناوری نوین اتخاذ کرد؟ رویکرد مسئولانه رویکردی ا‌ست که منفعت همه‌ی مردم و همچنین نسل‌های آینده را در نظر بگیرد.

احتیاط‌محوران به کنترل استفاده از فناوری و تقنین و وضع محدودیت و حتی ممنوعیت فناوری‌هایی تأکید دارند که منافع و مضراتشان برای دانشمندان فعلی چندان شناخته شده نیست یا محل اختلاف است. کنش‌محوران معتقدند که می‌بایست عدم قطعیت ناشی از ناشناختگی را با تجربه کردن و وارد کنش شدن و عمل کردن تبدیل به علم کرد. برای همین مسئولانه عمل کردن در قبال نسل‌های آینده یعنی به پیش بردن حیطه‌ی شناخت و آموختن نحوه‌ی مهار بحران و نه تنها متوقف ماندن در برابر اولین بحران با دست کشیدن از کاربرد و توسعه‌ی فناوری‌های جدید.

در عصر تقسیم کار سرمایه‌دارانه‌ی جهانی و در طی فرآیند تولید جهانی کالا، “تولید جهانی خطر” غیرقابل اجتناب است. اما تفاوتی فاحش بین کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته وجود دارد. گروه اول می‌بایست هزینه‌ی بیشتری برای جبران این خطرات بپردازند و این به نوعی استعمار جدید دامن می‌زند. در اینجاست که گسل فناورانه بین کشورهای جنوب و شمال به طرز غیرقابل بازگشتی عمیق‌تر می‌شود. اگر در اوایل قرن بیستم پیشرفت فناورانه و رسیدن به جمع کشورهای صنعتی برای برخی از کشورها (مثل کره و سنگاپور) ممکن بود، امروزه به طور روزافزونی این گسل عمیق‌تر و غیرقابل عبورتر می‌شود. حال کشورهای کمتر توسعه یافته باید به غیر از گذر از موانع سیاسی و آموزشی و جغرافیایی، از مانع بزرگتری عبور کنند: آن هم تجمع و تراکم فجایع و بحران‌ها در یک زمان واحد است. بسیاری از این بحران‌ها هم حتی ریشه‌ی ملی ندارند. در چنان شرایطی سوال این است که هر کدام از این رویکردهای احتیاط‌محور و کنش‌محور چه پیشنهادی برای کشورهای در حال توسعه دارند؟

رویکرد احتیاط‌محور افزایش شکاف لاجرم بین شمال و جنوب را پذیرفته و راه را در مهار سیل مهاجرت به سمت کشورهای شمال با افزایش کمک‌های بشر دوستانه به کشورهای جنوب می‌جوید. لازم به گفتن نیست که این راهی برای حل مشکل نیست، بلکه تنها به تسکین موقت آلام و دردهای کشورهایی که قربانی هستند می‌پردازد.

در مقابلِ احتیاط‌محوران، کنش‌محوران قرار دارند. از مرور ادبیات موضوع کنش‌محوری می‌توان استنتاج کرد که فرمول پیشنهادی آنها برای اتخاذ رویکردی پیشرو و فعالانه و خطرپذیر نه تنها برای کشورهای حاشیه‌ نیز صادق است، بلکه از ضرورت بیشتری برخوردار است. خلاصه‌ی استدلال این است که تراکم بحران‌ها و هزینه‌ها در کشورهای غیرغربی و در حال توسعه و جنوب راه احتیاط‌محوری را تا حدود زیادی مسدود کرده است. عواقب بحران‌های طبیعی و غیرطبیعی به صورت جبری آنها را درگیر خواهد کرد. کنترل موقتی بحران و دریافت کمک به هیچ عنوان نمی‌تواند به راه حلی دایمی تبدیل شود. بنابراین چاره‌ای جز کنش‌محوری برای گذر از گسل بزرگ نابرابری بین شمال و جنوب باقی نمانده است. اندک امیدی که به پُر کردن این شکاف وجود دارد از استقبال از خطرپذیری و ریسک به‌جا و حساب‌شده در زمینه‌ی فناوری‌های نوین است.

این بیش از هر چیز در زمینه‌ی فناوری‌هایی مانند هوش مصنوعی و فناوری شبیه‌سازی و مهندسی ژنتیک و نانوفناوری صدق می‌کند. به همین روی برعکس اتحادیه‌ی اروپا که رویکرد احتیاط‌محورانه را به صورت رسمی بنیان سیاستگذاری فناوری خود قرار داده، کشور چین از رویکرد کنش‌محوری پیروی می‌کند (Remedios and Dusek, 2018: 108). به صورت خاص پیشرفت‌های چین در زمینه‌ی فناوری هوش مصنوعی به صورت خیره‌کننده‌ای این کشور را در طراز یکی از معدود کشورهای پیشرو در این زمینه قرار داده است.

منابع

  1. – Von Schomberg, R. (2012). The Precautionary Principle: its use within Hard and soft law, European Journal of Risk Regulation (EJRR), Vol. 3 (2), pp. 147-156.
  2. – Remedios, F. X, Dusek, V. (2018). Knowing Humanity in the Social World: the path of Steve Fuller’s Social Epistemology, New York: Palgrave.
  3. – Fuller, S. (2012). Precautionary and proactionary as the new right and the new left of the twenty-first century ideological spectrum. International Journal of Politics, Culture, and Society, 25(4): 157-174.
سایر مقالات