ایالات متحده بعد از جنگ جهانی دوم، ظاهراً هدایت نظم جدید جهانی در روابط بینالملل را برای جلوگیری از آشوب به عهده گرفت. آمریکا و متحدانش نظم بینالمللی لیبرالی را با هدف تنظیم رفتار کشورها ایجاد کردند.[۱] اما نکتۀ حائز اهمیت این است که ما در سالهای اخیر شاهد اجماع فزایندهای در رشتۀ روابط بینالملل درمورد این نظم بودهایم که حکایت از پایان آن دارد. این پایان ممکن است مقارن با ایجاد بینظمی جدید و آشفتگی باشد که با افول احتمالی آمریکا و با ظهور قدرتهایی همانند چین و روسیه در روابط بینالملل همراه خواهد بود. این موضوع بهنوبۀ خود سبب شده است که در محافل سیاست خارجی درمورد جهان پساآمریکایی و حرکت از یک سیستم تکقطبی به یک سیستم چندقطبی بحث و گفتوگوهایی به میان آید.
بخش اعظم قدرت درکشدۀ آمریکا بهعنوان یک هژمون براساس موقعیت مالی آن در تجارت بینالمللی و سیستم مالی نظام بینالملل است.[۲] هژمونی دلار در سیستم مالی یکی از راههایی است که آمریکا توانسته قدرت اقتصادی و نفوذ ژئوپلیتیکی خود را در جهان حفظ کند. دلار در سراسر جهان بهعنوان ذخیرۀ ارزش، واحد شمارش و وسیلۀ مبادله استفاده میشود. دلار تقریباً 60درصد ذخایر ارز خارجی را تشکیل میدهد. امروزه بیشتر معاملات تجاری در جهان ازطریق مؤسسات مالی آمریکا انجام میشود. این امر اغلب به آمریکا یک اهرم سیاسی و فشار میدهد تا تحریمهای یکجانبهای را علیه سایر کشورها به دلایل سیاسی بر مبنای دیدگاه خود اِعمال کند. مثلاً آمریکا میتواند سازوکارهایی مانند سوئیفت[۳] را هدایت کند تا از تراکنشهای کشورهای تحت تحریم جلوگیری کند. اگرچه سوئیفت خود را بهعنوان «یک انجمن تعاونی بیطرف جهانی» معرفی میکند، اما درصورت مقاومت در برابر فشار آمریکا برای صدور مجوّز تحریمها ممکن است با عواقبی روبهرو شود. این موضوع آمریکا را بیشازپیش قدرتمند ساخته تا سایر دولتها را از دسترسی به زیرساختهای پرداخت و تسویه در عرصۀ روابط بینالملل محروم کند و آنها را در جهان منزوی نگه دارد. در نتیجۀ این انزوا آنها نمیتوانند با سایر دولتها، تجارت کنند.[۴] اما این هژمونی دلار آمریکا با ظهور یک سیستم مالی، تجاری و فناورانۀ جدید به شکل ارزهای دیجیتال درحال تغییر و دگرگونی است.[۵]
ظهور ارزهای دیجیتال موجب تضیعف موقعیت مالی آمریکا در نظم بینالمللی لیبرال شده است، چراکه موقعیت ممتاز دلار را بهعنوان ارز ذخیرۀ جهانیِ بدون چالش، تهدید میکند. امروزه ارزهای دیجیتال بهطور بالقوه توسط قدرتهایی مانند چین و روسیه برای به چالش طلبیدن قدرت آمریکا مورد استفاده قرار میگیرند. چین و روسیه سعی میکنند تا ارزهای دیجیتال را تبدیل به سلاحی برای تسریع افول آمریکا کنند.[۶] این دو دولت دریافتند که ابداع و تکثیر ارزهای دیجیتال، خطرات و مسائلی را برای سیاستهای دلاری آمریکا به همراه خواهد داشت. این ارزها به دلیل حفظ حریم خصوصی و غیرمتمرکزبودن میتوانند با فراتر رفتن از حیطۀ قدرت دلار آمریکا، پتانسیل ضدهژمونی به دست آورند. ازاینرو روسیه و چین درصدد بودهاند تا ارزهای دیجیتال را بهعنوان سلاحی غیرمتمرکز برای انحطاط موقعیت فعلی آمریکا بهعنوان هژمون و داور نظم بینالمللی وارد سیستم جهانی کنند. مهمترین ویژگی ارزهای دیجیتال که به روند تسلیحاتیشدن آن کمک میکند عبارتاند از:
پولشویی: ماهیت نام مستعار و غیرمتمرکز تراکنشهای ارزهای دیجیتال ممکن است فرصتی برای مُجرمان و تروریستها فراهم کند تا معاملات مالی خود را از مقامات دولتی پنهان کنند.
فرار مالیاتی: همانند پولشویی، افراد میتوانند از یک پلتفرم غیرمتمرکز با نام مستعار (از ایجاد سوابق در مؤسسات مالی سنتی خودداری کنند) بهعنوان مکانیزمی برای پنهانکردنِ درآمدهای خود استفاده کنند.
فرار از تحریمهای مالی: اگر اشخاص یا نهادهایی بخواهند پول یا دارایی خود را جابهجا کنند و درعینحال از تعامل با مؤسسات مالی سنتی اجتناب کنند، این فرصت را خواهند داشت تا از تحریمهای مالی فرار کنند. به عنوان مثال، دولت ونزوئلا یک ارز دیجیتال را با هدف فرار از تحریمهای آمریکا ایجاد کرده است.[۷]
همۀ دولتها برای افزایش قدرت و نفوذ خود در سطوح منطقهای و جهانی با یکدیگر رقابت میکنند. ایجاد ارزهای دیجیتال مجزا با پشتوانۀ دولتی جنبۀ مهمی از این رقابت است. استفاده از ارزهای دیجیتال توسط دولتها برای به چالش کشیدن یکدیگر از نظر اقتصادی و نظامی بسیار حائز اهمیت است. قدرتهای نوظهور روسیه و چین درصدد هستند از ویژگیهای ارزهای دیجیتال به عنوان سلاحی علیه قدرت آمریکا استفاده کنند تا جنگ با آمریکا را وارد فضای واقعی و اقتصادی کنند. در اینجا این سؤال پیش میآید که چین و روسیه در چه مرحلهای از تکامل ارزهای دیجیتال خود هستند؟
چین
چین مفهوم یوان دیجیتال خود را در اوایل سال 2014 توسعه داد. در اواخر سال 2016 ما شاهد آزمایشهای اولیۀ یوان دیجیتال بودیم. در اواسط سال 2017، بانک خلق چین یک مؤسسۀ تحقیقاتی ارز دیجیتال تأسیس کرد. پکن که پیش از این با استفاده از تاکتیک محدودسازی دسترسی به ارزهای دیجیتال خصوصی در بازار داخلی ارزهای دیجیتال چین به بُنبست رسیده بود، زمینه را برای ظهور ارز دیجیتال خود فراهم کرده است.[۸]
یوان دیجیتال شکلی مجازی از رنمینبی[۹] (واحد پول رسمی چین) است که توسط بانک چین صادر میشود. چین میتواند از یوان دیجیتال خود برای بینالمللیکردنِ رنمینبی و حذف تدریجی هژمونی دلار استفاده کند. راهاندازی ارز دیجیتال بانک مرکزی چین میتواند تغییرات مهمی را در سیستم مالی جهانی ایجاد کند.[۱۰] چین در آوریل 2020، ارز دیجیتال خود را در چهار شهر به صورت آزمایشی اجرا کرد. در این عملیات آزمایشی، بانکها با استفاده از ارز دیجیتال میتوانستند به مبادله میان پول نقد و پول دیجیتال در حسابها و پرداختها بپردازند. این برنامه آزمایشی در ماه اوت به 28 شهر بزرگ چین گسترش یافت. حتی چین در نظر دارد در سال 2022 ارز دیجیتال دولتی خود را در شهرهای بزرگ دیگری از جمله پکن و شانگهای آزمایش کند.[۱۱]
از لحاظ سیاسی، دیجیتالیشدنِ یوان بهخودیخود بهعنوان رقیبی برای دلار در نقل و انتقالات بانکی محسوب نمیشود. اما با تجسم یوان دیجیتال بهعنوان رنمینبی این امکان فراهم میشود تا یوان در حاشیه سیستم مالی بینالمللی نفوذ کند. این موضوع باعث میشود تا کشورهای فقیر برای نقل و انتقالات بینالمللی پول خود گزینه جدیدی داشته باشند. حتی استفاده محدود بینالمللی از یوان دیجیتال میتواند اثر تحریمهای آمریکا علیه شرکتها یا افراد چینی را کاهش دهد[۱۲] و حتی راهی برای دور زدنِ تحریمهای آمریکا در بحبوحه جنگ تجاری فراهم کند.[۱۳]
یوان دیجیتالی چین با اینکه قابلیت ناشناسبودن را دارد، اما توسط دولت چین کنترل و ردیابی میشود. پکن میخواهد یوان دیجیتال خود را در عرصه بینالمللی استفاده کند تا به سیستم مالی جهانی متصل شود.[۱۴] از اینرو چین در گام اول باید زیرساختهای پرداخت جایگزین برای دور شدن از دلار را ایجاد کند، و در گام دوم زیرساختهای پرداخت خود را به سایر نقاط جهان متصل کند و گیرندگان یوان دیجیتال را در آسیا، افریقا و آمریکای لاتین پیدا کند. نکته حائز اهمیت این است که چین به دلیل نفوذ ژئوپلیتیکی خود در جهان، قدرت تجاری و شبکه پرداخت گسترده، موقعیت منحصربهفردی برای محبوبیت استفاده از ارز دیجیتال و ایجاد زیرساخت پرداخت عظیم خود دارد.[۱۵]
روسیه
کرملین همانند حاکمیت اینترنت، علاقه خود را به ارزهای دیجیتال برای جلوگیری از نفوذ سایر دولتها نشان داده است. روسیه با اتخاذ رویکردی مشابه چین تلاش کرده تا وارد بازار جهانی ارزهای دیجیتال شود. پوتین اواخر سال 2017، توسعه ارز دیجیتال روسیه به نام کریپتوروبل[۱۶] را اعلام کرد.[۱۷] مقامات بانک مرکزی روسیه کریپتوروبل را بهعنوان یک «پروژه مگا[۱۸]» توصیف کردهاند.[۱۹] بر مبنای این پروژه، آزمایشهای اولیه کریپتوروبل در سال 2022 آغاز میشود و در سال 2023 بهصورت کامل راهاندازی خواهد شد.[۲۰]
تراکنشها با کریپتوروبل توسط نهادهای تحت حمایت دولت و یا یک مقام دولتی در روسیه کنترل و تأیید میشوند. دولت روسیه مالک اطلاعات رمزگذاریشده مرتبط با کاربران ارز دیجیتال خواهد بود که این موضوع میتواند تبدیل به اهرم بالقوهای بر روی کاربران شود.[۲۱] علاوه بر این، کریپتوروبل یک ارز دیجیتال معمولی نخواهد بود چراکه دولت روسیه تنها کسی است که میتواند ارز را صادر، کنترل و حفظ کند. کریپتوروبل میتواند در هر زمانی به واحد روبل تبدیل شود؛ اما اگر دارنده چنین ارز دیجیتالی نتواند توضیح بدهد که این ارز دیجیتال را از کجا استخراج کرده است، مجبور به پرداخت 13 درصد مالیات میشود.[۲۲] همچنین مقامات بانک مرکزی روسیه اعلام کردهاند که کریپتوروبل بهعنوان ارز دیجیتال بانک مرکزی روسیه هم بهصورت آنلاین و هم آفلاین در دسترس خواهد بود. استفاده آفلاین یکی از ویژگیهایی است که توسعهدهندگان ارز دیجیتال بانک مرکزی چین هم در تلاش برای استفاده از آن هستند تا جنبه جهانیبودنِ ارز دیجیتال بانک مرکزی خود را افزایش دهند.[۲۳]
از لحاظ سیاسی، روسیه در حال کار بر روی معرفی روبل دیجیتال خود در کنار روبلهای نقدی و غیرنقدی موجود است تا پرداختها و نقل و انتقالات را برای افراد و تمام مشاغل تسهیل کند و استفاده از ارز خویش را در مواجهه با تحریمهای غرب جهانیتر کند.[۲۴]
در مجموع میتوان گفت که ارزهای دیجیتال تحت حمایت دولتهای روسیه و چین بهطور فزایندهای در حال سیاسیشدن هستند. روسیه و چین برای به چالش کشیدن هژمونی دلار و بینالمللی کردنِ پول خود، درصدد ایجاد زیرساختهای پرداخت مورد نیاز برای تسهیل استفاده از یوان دیجیتال و کریپتوروبل هستند. این در حالی است که کرملین و پکن در آینده با تشویق سایر کشورها برای پذیرش ارز دیجیتال خود میتوانند ژئوپلیتیک و حوزه نفوذ خویش را گسترش دهند. همچنین روسیه و چین با تسلیحاتیکردنِ ارزهای دیجیتال خود، درصدد کاهش اعتبار آمریکا بهعنوان رهبر مالی جهانی هستند. این موضوع بهنوبهخود فرصتی به آنها میدهد تا بخشی از تواناییهای اقتصادی آمریکا مانند تحریمها و مسدودکردنِ داراییهای سایر دولتها را کمرنگ کنند. علاوه بر این، تأثیر و قدرت نفوذ نهادهای مالی آمریکا بر روی اقتصاد جهانی نیز کاهش خواهد یافت.