خانه » مقالات » حکمرانی بلاکچِین و انواع آن
حکمرانی بلاکچِین و انواع آن
یکشنبه, ۲ دی ۱۴۰۰
زمان تقریبی مطالعه ۳۸ دقیقه
حکمرانی در زمینه بلاک‌چین در حال حاضر حول دو مجموعه مدل می‌چرخد: مجموعه اول حکمرانی متمرکز در مقابل غیرمتمرکز است. مجموعه دوم حکمرانی زنجیره‌ای در مقابل خارج از زنجیره‌ای است که به میزان دخالت انسان و خودکارسازی فرآیندهای تصمیم‌گیری اشاره دارد.

برای شناخت حکمرانی بلاکچِین ابتدا باید به تعریف کلّی حکمرانی پرداخت. حکمرانی اصطلاحی است که به فرآیندهای تصمیم‌گیری در یک سازمان مربوط می‌شود مانند اینکه چه کسی مسئول چه چیزی است یا نحوۀ تصمیم‌گیری و چگونگی اجرای تصمیمات و همچنین بررسی این مسئله که اختیارات در دست افراد معدودی قرار گیرد یا بین همۀ شرکت‌کنندگان توزیع شود. تمامی این سوالات پیامدهای متفاوتی چه در سطح کلان (تصمیم‌گیری درمورد هدف جدید) و چه در سطح خرد (میزان هزینۀ لازم برای بازریابی و تعیین افراد مسئول برای یک کار خاص) بر سیستم عملیاتی یک سازمان دارند. معمولاً پیش گرفتن یک مدل حکمرانی موفق سبب حرکت رو به جلوی یک سازمان می‌شود. منطقی است که یک مدل حکمرانی یکپارچه برای همۀ سازمان‌ها و موقعیت‌ها وجود ندارد. هر مدل حکمرانی و ماندگاری آن تا حد زیادی به شرایط خاصی بستگی دارد. برای مثال، درحالی‌که یک دموکراسی مشارکتی می‌تواند برای برخی سازمان‌ها مفید واقع شود، داشتن اختیارات مرکزی ممکن است برای برخی دیگر از سازمان‌ها ترجبح داده شود. مدل‌های حکمرانی هرچند ممکن است متفاوت باشند، اما اغلب حول مجموعه‌ای از ویژگی‌ها نظیر شفافیت، صداقت، عملکرد و همکاری موثر متمرکز هستند.

حکمرانی در زمینۀ بلاک‌چین درحال حاضر حول دو مجموعه مدل می‌چرخد: مجموعۀ اول حکمرانی متمرکز در مقابل غیرمتمرکز است. مجموعۀ دوم حکمرانی زنجیره‌ای در مقابل خارج از زنجیره‌ای است که به میزان دخالت انسان و خودکارسازی فرآیندهای تصمیم‌گیری اشاره دارد.

بیشترین موضوعات مورد بحث در زمینۀ بلاک‌چین صرف‌نظر از ساختار حکمرانی، میزان دسترسی به شبکه، تخصیص بودجه، اندازۀ بلوک، سیستم پاداش، رای‌گیری و تصمیم‌گیری است.

حکمرانی غیرمتمرکز در مقابل حکمرانی متمرکز

اصلی‌ترین مدل حکمرانی بلاک‌چین حکمرانی غیرمتمرکز است. این حکمرانی به معنای حذف کنترل‌کننده های دسترسی به اطلاعات یا افراد واسطه در معاملات به‌منظور کاهش هزینه‌ها و امکان دادوستد مستقیم طرفین با یکدیگر است. این کار ازطریق قراردادهای هوشمند صورت می‌پذیرد و می‌توان گفت در مقیاس بزرگ این نوع حکمرانی عملاً به معنای حذف مراکز قدرت مانند دولت‌ها و موسسات آن‌ها، بانک‌های مرکزی و غیره است. بنابراین حکمرانی غیرمتمرکز در نقطۀ مقابل دیدگاه حکمرانی‌ای که همۀ اختیارات را به دولت‌ها می‌دهد و قرن‌هاست که به‌عنوان یک رویکرد اصلی بوده است، قرار دارد. در عصر اطلاعات و توانمندسازی شخصی، تمرکز‌دایی به عنوان محرّک برای آینده‌ای طراحی شده است که اقتدار را در اختیار مردم قرار می‌دهد و به همین دلیل می‌توان آن را گسترش دیجیتالی یک دموکراسی دانست. شبکه‌های غیرمتمرکز معمولاً شرکت‌کنندگان را قادر می‌سازند تا در فرآیندهای تصمیم‌گیری در یک شبکه مشارکت فعال داشته باشند. درست مانند بیت‌کوین که هر زمان یک تراکنش در صف قرار می‌گیرد، به‌جای یک اپراتور مرکزی یا گروه‌هایی از این قبیل، نیاز به تأیید جمعی از گره‌های به‌هم پیوسته دارد. برای نمونه، ارز دیجیتالی دَش[۱] از سیستم رای‌گیری مبتنی بر اجماع برای ایجاد تغییرات در پروتکل خود استفاده می‌کند. در این شبکه پیشنهادات حکمرانی به ذی‌نفعان ارائه می‌شود و آن‌ها طی یک مهلت تعیین‌شده می‌توانند تصمیمات خود را اعلام نمایند. در واقع دَش به منظور ایجاد تصمیمات موثرتر مشارکت‌کنندگان شبکه را تشویق می‌کند تا قبل از مهلت مقرر به رای‌گیری بپردازند.

یک مدل حکمرانی غیرمتمرکز علاوه‌بر ایجاد معاملات مستقیم و دور زدن واسطه‌ها یا کنترل‌کننده‌های دسترسی به اطلاعات، یک مزیت آشکار دیگری نیز دارد و آن ایجاد توازن قدرت بین افراد دارای اقتدار است و به همین دلیل شفافیت و پاسخگویی افزایش می‌یابد. تراکنش‌ها باید توسط دینفعان تائید شود و معمولاً نتایج رای‌گیری در دسترس کل شبکه قرار می‌گیرد. در این مدل زمانی که قدرت تصمیم‌گیری بین شرکت‌کنندگان توزیع می‌شود، دیگر یک مقام مرکزی قادر به ایجاد تغییرات شخصی در پشت درهای بسته نیست. این امر خطر نقطۀ شکست واحد که در سیستم‌های متمرکز وجود دارد را از بین می‌برد. علاوه‌براین، تمرکززدایی می‌تواند به بهبود کارایی و تصمیم‌گیری در سطح کلان کمک نماید. در این مدل مطابق با مثال ارز دیجیتالی دَش، می‌توان تصمیمات خاص را مستقیماً ارسال کرد و از این طریق ساختارهای سلسله‌مراتبی و سنتی حکمرانی متمرکز را دور زد.

نظرات مخالف حکمرانی غیرمتمرکز

حکمرانی غیر متمرکز مسائل و مشکلات خاص مربوط به خود را نیز دارد. یکی از این مسائل زیر سوال بردن توانایی گروه در گرفتن تصمیمات مهم است. در واقع در حکمرانی غیرمتمرکز به دلیل توزیع اختیارات به احزاب و داشتن اعتبار آنها در نمایندگی، تصمیمات گروه دیر به اجماع و سرانجام می‌رسد. حکمرانی غیرمتمرکز بدون یک سیستم رای‌دهی کارآمد احتمالا شکست می‌خورد. به عنوان مثال اجرای تصمیمات گرفته شده در شبکه اصلی بیت‌کوین ممکن است به دلیل اینکه در مواردی گروه به سادگی نمی‌تواند به اجماغ برسد، ماه‌ها و حتی سالها طول بکشد.

در مدل حکمرانی متمرکز به دلیل اینکه یک مقام مسئول و آگاه متولی امر است، یک وضعیت انحصاری در تصمیم‌گیری ایجاد می‌شود و در این مدل به‌طور معمول یک بخش یا ادارۀ مرکزی کلیۀ اطلاعات مربوطه را برای اتخاذ تصمیمات آگاهانه که در جهت منافع جامعه باشد، در اختیار خواهد داشت. علاوه‌براین در این نوع حکمرانی معمولاً یک مرجع واحد و متخصص برای اطمینان از عملکرد روان و تصمیمات آگاهانه وجود دارد. در محیط پیچیده‌ای مانند بلاکچین، سیستم تصمیم‌گیری متمرکز اغلب به دلیل عدم تقارن اطلاعات بین بدن مرکزی و اجرای شبکه مورد حمایت قرار می‌گیرد. در واقع با توجه به این واقعیت که کنترل‌کنندۀ مرکزی احتمالاً کسی است که شبکه را طراحی کرده است، منطقی است که قدرت به دست خالق سپرده شود. علاوه‌براین یک سیستم متمرکز می‌تواند از گرفتن تصمیمات سریع‌تر نیز سود ببرد. در واقع یک نهاد مرکزی می‌تواند با کاهش مشارکت دیگران، بدون نیاز به قرار دادن هر تصمیم واحد در رای مشترک، سریع‌تر عمل نماید. تصمیم‌گیری سریع و ازپیش تعیین‌شده برای اجرای صحیح عملیات بسیار مهم و حیاتی است. حملۀ ویرانگر دی‌ای‌او[۲] در سال 2016 با سرقت 3.6 میلیون اتریوم نمونۀ بارزی است که نشان می‌دهد چگونه تصمیم‌گیری کند می‌تواند پیامدهای منفی گسترده‌ای بر کل عملکرد شبکه داشته باشد.

حکمرانی زنجیره‌ای در مقابل حکمرانی خارج زنجیره‌ای

حکمرانی بر زنجیره یا همان حکمرانی زنجیره‌ای بلاکچین مستقیماً در پروتکل بلاکچین اتفاق می‌افتد. یعنی هرگونه تغییر پیشنهادشده یا فرآیند تصمیم‌گیری باید در کد شبکه جاسازی شود. این نوع حکمرانی به توسعه‌دهندگان پروژه یا کنترل‌گرها این قدرت را می‌دهد که نیروی اصلی تصمیمات شرکت باشند و درمورد هرگونه پیشرفت جدید رای خود را ارائه دهند. چنین سیستمی اساساً نوعی از مدل‌های حکمرانی غیرمتمرکز است که معمولاً از اصل یک گره یا یک رأی پیروی نمی‌کند و هر گره دارای یک حکمرانی و حق رأی در زنجیره است زیرا اساس این مدل براساس تصمیمات توزیع شده است. در این سیستم گره‌ها به‌طور جمعی رأی می‌دهند و در تصمیم‌گیری مشارکت می‌کنند. البته جزئیات خاص درمورد واجد شرایط بودن رای از پروژه‌ای به پروژه‌ای دیگر متفاوت است اما ویژگی اصلی آن یک سیستم رای‌گیری مبتنی بر کد برای ذی‌نفعان مربوطه است.

حکمرانی زنجیره‌ای علاوه‌بر غیرمتمرکز بودن، مزایای تصمیم‌گیری سریع را نیز به شرط یک طراحی مناسب دارد. در این سیستم با توجه به اینکه هرگونه تغیییر پیشنهادی در کد پروژه وارد می‌شود و توسعه‌دهندگان انگیزه‌ای برای رأی دادن دارند، احساس فوریت در اجرای به‌روزرسانی‌ها به‌ویژه در مواردی که سیستم دارای مهلت تعیین‌شده برای رأی‌گیری و اجرا داشته باشد وجود دارد.

حکمرانی زنجیره‌ای از طرف دیگر در صورت نبود ساختار پاداش‌دهی مناسب برای گره‌های شرکت‌کننده، می‌تواند منجر به مشارکت کمِ رأی‌دهندگان شود. این چنین مواردی می‌تواند منجر به رأی‌گیری غیردموکراتیک شود بدین صورت که اگر برخی از گره‌ها رای ندادن را انتخاب نمایند، برخی دیگر که از قدرت بالاتری برخوردار هستند می‌توانند آیندۀ پروژه را تعیین کنند و در مجموع سیستم ممکن است به‌طور بالقوه راه را برای یک فرآیند تصمیم‌گیری که در آن گره‌های ثروتمندتر می‌توانند با نیروی بیشتری گره‌های فقیرتر را محاصره و تحت‌الشعاع خود قرار دهند باز نماید.

حملۀ دی‌ای‌او که در بالا در زمینۀ تصمیم‌گیری آهسته به آن اشاره شد، یک مثال عالی از این موضوع است که چگونه یک سیستم رأی‌دهی ناکارآمد ممکن است منجر به ایجاد مسائل مختلف نظیر از دست رفتن قابل‌توجه وجوه و افزایش هزینه‌ها شود.

حکمرانی خارج از زنجیره در مقایسه با همتای زنجیره‌ای خود بسیار شبیه ساختارهای حکومتی سنتی است و درک آن آسان‌تر است. در این مدل درجۀ تمرکز نیز به میزان قابل‌توجهی بالاتر است و قدرت در اختیار چند نفر منتخب که معمولاً از رهبران جامعه یا دی‌نفعان با موقعیت چانه‌زنی بهتر هستند قرار دارد. سیستم‌های حکمرانی خارج از زنجیره معمولاً شامل فرآیندهای خارج از حوزۀ بلاکچین یا کد هستند و تنها پس از تصمیم‌گیری، مفاهیم و تئوری‌های آن به اقدامات عملیاتی در زنجیره تبدیل می‌شود. این مدل حکمرانی از مکانیسم‌های مقرراتی و قوانین انطباق ازپیش تعیین‌شده استفاده می‌کند تا آیندۀ شبکۀ بلاکچین را هدایت کند. به‌عنوان مثال، زمانی که یک هیئت‌مدیره می‌خواهد تصمیم‌‎گیری جدیدی درمورد پروژه انجام دهد ابتدا در فضای فیزیکی رای‌گیری می‌کند که نتیجۀ مشخصی دارد و این نتیجه به‌صورت دستی ثبت می‌شود و سپس برای اجرا به زیرساخت بلاکچین وارد می‌شود. در اینجا به‌جز مرحلۀ اجرا، بقیه مراحل به شیوۀ سنتی انجام می‌شوند و کار زیادی ازطریق فناوری انجام نمی‌شود.

حکمرانی خارج از زنجیره شامل درجۀ بالاتری از مشارکت انسانی و استفادۀ کمتری از کد برای ایجاد فرآیند تصمیم‌گیری است. این موضوع می‌تواند به کاهش اشتباهات مبتنی بر کد و ورود داده کمک زیادی نماید. در واقع در تصمیم‌گیری‌های زنجیره باید بسیار مراقب این موضوع بود که کد معیوب نوشته نشود زیرا می‌تواند منجر به ایجاد محدودیت یا حتی مختل شدن عملکرد شبکه شود. با توجه به اینکه ماهیت تغیرناپذیری بلاکچین عنصر خطای انسانی را به‌شدت افزایش می‌دهد، مدل حکمرانی خارج از زنجیره برای شبکه‌هایی که تمایل دارند تعداد تصمیمات کمتر و بدون اشتباهی را اتخاذ کنند بسیار مفید است. این مدل همچنین می‌تواند از لحاظ تئوری نظرات کارشناسانه‌تری را از طرف کسانی که بیشترین اطلاعات را در اختیار دارند ارائه دهد.

یکی از مشکلات حکمرانی خارج از زنجیرۀ عدم شفافیت است. از آنجایی که در این مدل می‌توان تصمیم‌ها را پشت درهای بسته گرفت و اجزای شبکه فقط می‌توانند خروجی آن‌ها را ببینند، منطقا ممکن است اعتبار فرآیندهای تصمیم‌گیری زیر سوال رود.

پس از بحث درمورد مدل‌های مختلف حکمرانی، اکنون به کاربردهای عملی آن‌ها در شبکه‌های بلاکچین موجود می‌پردازیم.

چند نمونه از برجسته‌ترین مدل‌های حکمرانی بلاکچین در عمل

بیت‌کوین و اتریوم

بیت‌کوین برجسته‌ترین شبکۀ بلاکجین منبعِ باز و رایج‌ترین نمونۀ مدل حکمرانی غیرمتمرکز است. تصمیم‌گیرندگان اصلی در بیت‌کوین، برخلاف برخی نظرات، کاربران و ماینرها هستند نه تیم توسعۀ هستۀ بیت‌کوین یا یک رهبر پروژۀ فعال. همچنین می‌توان گفت که مدل حکمرانی بیت‌کوین ترکیبی است از حکمرانی داخلی و خارج از زنجیره.

پروتکل بیت‌کوین باز است و هیچ الزام و قانون خاصی در آن برای حضور شرکت‌کنندگان بالقوه وجود ندارد. بیشتر شرکت‌کنندگان از پروتکل اصلی ساتوشی ناکاموتو[۳] پیروی می‌کنند. بنابراین هر شهروندی که از کد پیروی می‌کند تا زمانی که بتواند در ازای آن هزینه‌های محاسباتی اضافی را تامین کند، می‌تواند فعالانه در توسعۀ بیت‌کوین مشارکت کند. ماینرها همراه با کاربران عادی، مدیریت بیت‌کوین را بر عهده دارند. تصمیم‌های اصلی شبکه معمولاً براساس بررسی همتایان کاربر و به دنبال آن اجماع فعال‌ترین ماینرها گرفته می‌شود. در واقع فرایند تصمیم‌گیری براساس یک نوع شایسته‌سالاری است که در آن کسانی که بیشترین ورودی را دارند، در تصمیم‌گیری سهمی متناسب دارند. کلیۀ شرکت‌‌کنندگان تحت نظارت توسعه‌دهندۀ اصلی و دیگر توسعه‌دهندگان بالاتر شبکه، به‌منظور بهبود بیت‌کوین رأی می‌دهند. پس از پایان رأی‌گیری، تغییرات پیشنهادی اجرا یا مردود می‌شود.

بحث‌های زیادی درحال حاضر درمورد میزان تمرکز حکمرانی اتریوم، دومین ارز رمزنگاری‌شدۀ محبوب، وجود دارد. اگرچه اغلب این شبکه با عنوان حکمرانی غیرمتمرکز خود شناخته می‌شود، اما همچنان کم‌وبیش به ورودی‌های بنیانگذارانش، ویتالیک بوترین[۴] که مسئول نوشتن تغییرات عمدۀ کد اتریوم است، وابسته است. با این وجود، اتریوم از ساختار حکمرانی‌ای مشابه ساختار بیت‌کوین استفاده می‌کند که در آن کاربران می‌توانند با بیان رأی خود و ارائۀ پیشنهادها درمورد ایجاد تغییرات نرم‌افزاری در سطح شبکه تصمیم بگیرند. کلیۀ پیشنهادها و تصمیمات قبل از اجرا چندین مرحله از وضعیت پیش‌نویس تا وضعیت نهایی را طی می‌کنند. تمام تغییرات قبلی و فعلی را نیز می‌توان در قسمت سپرده‌گذاری منبع باز اتریوم ردیابی کرد.

تزوس[۵]

تزوس با مدل حکمرانی زنجیره‌ای خود مشهور است. نکتۀ جالب درمورد این ارز دیجیتالی این است که یک سیستم رأی‌گیری چرخه‌ای در آن وجود دارد که هر سه ماه یک بار اتفاق می‌افتد. علاوه‌براین، هر چرخۀ رأی‌گیری، در موارد خاص خود استفاده می‌شود و کاربرد دارد. اولین چرخه مربوط به بررسی، دومی مربوط به رأی‌گیری واقعی، سومی مربوط به اجرا یا رد کردن تصمیم، و آخری مربوط به به‌روزرسانی است. مرحلۀ سوم ( اجرا یا رد کردن) تحت یک اصل اکثریت ساده عمل می‌کند. آستانه روی 80درصد آرا تعیین می‌شود و سپس تغییرات پیشنهادی به شبکۀ اصلی تزوس معرفی می‌شوند. تزوس نمونۀ خوبی از مدل حکمرانی زنجیره‌ای است. این مدل تعداد دقیق آرای موردنیاز برای پیشبرد یک تغییر را که باید در هستۀ هر سیستم رأی‌گیری باشد، در نظر می‌گیرد. این شبکه علاوه‌براین امکان رأی دادن به خودِ سیستم رأی‌گیری را نیز فرآهم کرده است که روشی عالی و خلاقانه برای حل ناکارآمدی‌های ناشی از ذی‌نفعان غالب و مشارکت کمِ رأی‌دهندگان است.

دفینیتی[۶]

دفینیتی یکی از معدود شبکه‌هایی است که از مدل حکمرانی الگوریتمی که در اصطلاح، سیستم عصبی بلاکچین[۷] نامیده می‌شود، استفاده می‌کند. این سیستم عصبی متشکل از نورون‌ها است که هر نورون اساساً موجودیت شبکه با قابلیت رأی دادن است. نورون‌ها برای ارائۀ یک پیشنهاد اصلاحی در هر مقوله باید به دسته‌های پیشنهادی مربوط به همان مقوله مراجعه کنند زیرا دفینیتی تصمیمات را براساس کاربرد آن‌ها طبقه‌بندی می‌کند. مثلاً مقوله‌های اقتصادی یا سیاسی هر کدام کد مخصوص به خود را دارند. علاوه‌براین هر پیشنهاد ارسالی مشمول هزینه‌هایی است که به‌عنوان یک محافظ کیفی طبیعی دربرابر پیشنهادهای بی‌اهمیت یا غیرمهم که هیچ تأثیر واقعی ندارند عمل می‌کند. الزامات هزینه ممکن است به طور طبیعی بخش بزرگی از شبکه را از اعمال قدرت بر تصمیم‌گیری منع کند. هرچه هزینۀ ارسال‌شده توسط هر نورون بیشتر باشد، قدرت رأی آن‌ها بیشتر است. این سیستم حکمرانی از جنبۀ عدالت زیر سؤال قرار می‌گیرد زیرا ذی‌نفعانی که ثروت بومی بیشتری دارند، صرفاً به این دلیل می‌توانند موضع خود را به کرسی بنشانند. ساختار حکمرانی دفینیتی علاوه‌براین دارای یک سیستم رای‌گیری خودکار است که نورون‌ها را قادر می‌سازد تا آرای دیگران را تکرار کنند. بدین صورت که اگر یک نورون درمورد یک موضوع خاص اطلاعات بیشتری داشته باشد، نورون‌های دیگر که اطلاعات زیادی در این مورد ندارند از رأی او پیروی می‌کنند و همان رأی را می‌دهند. این ویژگی اگرچه در مواردی مفید است اما ممکن است محیطی با اتکای بیش‌ازحد و بدون خلاقیت ایجاد کند.

دیکرِد[۸]

دیکرِد شبکه‌ای است که مسیر توسعۀ نسبتاً غیرمعمولی را در پیش گرفته است. این شبکه عرضۀ اولیۀ سکه[۹] را انجام نداده است و تحت یک مدل خود تأمین مالی کار می‌کند.

دیکرد یکی از شناخته‌شده‌ترین شبکه‌هایی است که درحال حاضر از حکمرانی خارج از زنجیره استفاده می‌کند. تمرکز اصلی این پروژه‌ بر حریم خصوصی است و دارای یک مجمع مصوّب است که شامل گروهی از افراد است که مسئولیت فرآیندهای تصمیم‌گیری در پروژه را بر عهده دارند. اعضای مجمع به‌نوبۀ خود توسط یک شورای پذیرش و مشروط به رأی اکثریت 60درصدی انتخاب می‌شوند. این سیستم رأی برای اخراج اعضا نیز اعمال می‌شود اما توسط نهاد دیگری به نام شورای فرسایشی انجام می‌شود.

مدل حکمرانی دیکرِد به‌شدت شبیه به ساختار یک شرکت کلاسیک با یک هیئت‌مدیره است. تصمیمات عمده توسط یک گروه منتخب در قالبی واقعی و غیرکد و با گرایش به سمت یک سیستم غیرمتمرکز گرفته می‌شود.

ایاس[۱۰]

مدل حکمرانی ایاس یکی از منحصربه‌فردترین مدل‌های حکمرانی بلاک‌جین است. سیستم حکمرانی آن شامل قانون اساسی، یک هیئت حاکمه و انجمن داوری اصلی است. حکمرانی ایاس دارای یک بدنۀ اجرایی قوی 21نفره است که متشکل از بلاک‌های منفرد است. این بلاک‌های منفرد به‌طور جمعی مهم‌ترین تصمیمات را در شبکه می‌گیرند. عملکرد ایاس مبتنی بر این است که این تیم 21نفرۀ هسته‌ای به سخت‌افزار تخصصی دسترسی دارند. این تیم 21نفره می‌توانند درصورت لزوم اصلاحاتی را در قانون اساسی این شبکه که نقشۀ راه و پروتکل پروژه را منعکس می‌کند انجام دهند. برای تصویب رأی در زمینۀ تصمیم‌گیری یا هرگونه اصلاحات، رأی اکثریت 15 نفر برای یک دورۀ مداوم 30روزه لازم است. ایاس درصورت تغییرات پذیرفته‌شده، یک دورۀ پیاده‌سازی 7روزه را برای عملیاتی‌سازی تعیین می‌کند. درواقع می‌توان گفت ایاس از نظر نحوۀ طراحی سیستم رأی‌گیری نزدیک به یک دولت سنتی است. البته سطح تمرکز در ایاس در مقایسه با سایر شبکه‌ها بسیار کمتر است و مدل جاکمیتی آن بحث‌های زیادی را در میان جامعۀ ارزهای دیجیتال به وجود آورده است.

ایجاد تعادل بین منافع همۀ ذی‌نفعان مرتبط در شبکه‌های بلاک‌چین، بسیار دشوار است. همان‌طور که در مثال‌ها بیان شد، راه‌ها و مدل‌های مختلفی برای طراحی یک مدل حکمرانی بلاک‌چین وجود دارد و دوام هر کدام از آن‌ها نیز به عوامل مختلفی بستگی دارد. درحالی‌که هدف اصلی برخی از آن‌ها مانند ایاس نشان دادن نظرات خبره و آگاهانه است، برخی دیگر بر عنصر جامعه تمرکز دارند و سعی می‌کنند که همواره بین سهامداران مشارکت فعال ایجاد کنند. مدل‌های حکمرانی جدید بلاک‌چین مطمئناً در آینده تکامل بیشتری خواهند یافت. برخی از پروژه‌ها درحال حاضر در تلاش هستند تا جایگزین‌های بهینه‌‌ای مانند حکمرانی زنجیره‌ای را برای برآوردن نیازهای بازار ارز دیجیتال که دائماً درحال تحول است به کار گیرند. به‌طور قطع می‌توان گفت که بلاک‌چین مفهوم کلاسیک حکمرانی را بازتعریف کرده و پایه‌های قدیم حکمرانی جهان را متزلزل کرده است.

حکمرانی بلاک‌چین در آینده بدون‌شک ایجاد انعطاف‌پذیری بیشتر در نهادهای متمرکز امروزی را آزمایش و پیاده خواهد کرد و جهت‌گیری آن به سمت توامندسازی شخصیِ بیشتر خواهد بود و نیز افزایش مشارکت همۀ ذی‌نفعان مربوطه، به‌جای تنها تعداد معدودی که مسئول تصمیم‌گیری هستند؛ و در این زمینه می‌توان گفت که حتی برای نهادهایی که به‌طور اجتناب‌ناپذیری فعالیتشان تحت مدل‌های حکمرانی متمرکزِ مناسب‌تر است، کنترل‌ها و موازنه‌ها جهت ارتقای میزان شفافیت و پاسخگویی در میان تصمیم‌گیرندگان نقش اساسی را خواهند داشت. آنچه در اینجا اهمیت دارد این است که برای ایجاد این ساختارهای ترکیبی و خلاقانۀ حکمرانی، فضای لازم نیز که در آن گرایش به سمت تمرکززدایی است گسترش و تکامل یابد.

منابع
سایر مقالات