هنگامی که غرق در اخبار نادرست بودیم، مردم به امید ایجاد محافظت در برابر کووید-19، از هیدروکسیکلروکوین استفاده کردند، بدون اینکه هیچ سندی مبنی بر کارایی آن وجود داشته باشد (SN Online : 8/2/20). برخی دیگر از پوشیدن ماسک اجتناب ورزیدند، در حالی که بهترین توصیه بهداشتی اجتماعی موجود ]در دوران همهگیری[ به حساب میآید. در ماه ژانویه، معترضان یک مرکز واکسیناسیون عظیم در لسآنجلس را به هم ریخته و سبب منع دسترسی صدها نفر به دوزهای نجاتدهنده جان افراد شدند. بریانی سوایر-تامپسون، دانشمند علوم شناختی از دانشگاه نورثایسترن در بوستون میگوید «کووید-19 چشمان همگان را بر خطر اطلاعات نادرست بهداشتی باز کرده است».
این همهگیری مشخص کرده است که اطلاعات غلط میتواند مثل یک قاتل عمل کند، و دانشمندان در حال تلاش برای فرونشاندن موجهای اطلاعات نادرستی هستند که خطر غرق کردن جامعه را به دنبال دارند. حجم عظیم اخبار جعلی که در شبکههای اجتماعی سرازیر شدهاند –اخباری که راههای زیادی برای بررسی صحت و توقف آنها وجود ندارد- نقش مهمی در کاهش اعتماد به نهادهای عمومی بازی میکنند. در یک نظرسنجی از 1115 بزرگسال آمریکایی در ماه دسامبر، که توسط انپیآر (NPR) و موسسه تحقیقاتی ایپسوس (IPSOS) انجام شد، 83درصد از افراد نگران انتشار اطلاعات نادرست بودند؛ اما کمتر از نیم درصد از افراد میتوانستند تئوریای مانند کیواِنان، که راجع به شیطانپرستان کودکآزاریست که قصد کنترل سیاست و رسانهها را دارند را به عنوان اطلاعات غلط شناسایی کنند.
دانشمندان در حال کسب اطلاعات بیشتری درباره این سوالات هستند که چرا و چگونه افراد اطلاعات نادرست را باور میکنند، و ما در این باره چه کاری میتوانیم انجام دهیم. بررسیهای اخیر نشان میدهد که ویژگیهای خاصی از پستهای شبکههای مجازی به انتشار اطلاعات نادرست کمک میکند. بررسی دیگری نشان میدهد که تاثیر ادعاهای غلط، با ارائه اطلاعات دقیق به مخاطب در زمان مناسب، یا جلب توجه مردم –بهآرامی اما بهدرستی– به صحت آنچه در حال دیدنش هستند، قابل کاهش است. این روشها با تغییرات رفتاری کوچکی شروع میشوند که رفتهرفته جمع شده و به دیوار محکمی در برابر یورش اخبار جعلی تبدیل خواهند شد.
معیار Wow
جدال با اطلاعات نادرست دشوار است، زیرا این اطلاعات به دلایل مختلفی منتشر میشوند. گاهی بازیگران درجه پایین برای افزایش کلیک و جذب سرمایهگذار تبلیغاتی، دست به انتشار اخبار جعلی میزنند؛ مانند گروههای ترول فارم (Troll Farm) در مقدونیه که در جریان انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا در سال 2016، دست به انتشار داستانهای سیاسی فریبآمیز زدند. در برخی موارد دیگر، خود مخاطبین این اطلاعات نادرست، سبب انتشار آن میشوند.
برخی مردم ناآگاهانه اطلاعاتی را در شبکههای اجتماعی یا سایر مکانها بازنشر میدهند، زیرا آن را جالب یا تعجبآور مییابند. معیار دیگر روشی است که اطلاعات توسط آن ارائه میشوند، مانند ویدیو، صوت یا متن. طبق مطالعات اس. شیام سوندر از دانشگاه ایالت پنسیلوانیا، که دارای تخصص در زمینه روانشناسی تبادل پیام است، از بین این روشها، ویدیو قابلاعتمادتر تلقی میشود. او و همکارانش پس از رخ دادن زنجیرهای از قتلها در هند از سال 2017، همزمان با چرخش ویدیویی در واتسپ که درباره فروش کودکان بود، تصمیم به مطالعه در این زمینه گرفتند. (این ویدیو در حقیقت، ویدیوی تغییردادهشدهای از یک کمپین آگاهیرسانی همگانی پاکستانی بود).
سوندر اخیرا به 180 شرکتکننده هندی متن، صوت و ویدیویی درباره سه خبر جعلی توسط واتسپ نشان داد. هزینه این بررسی توسط واتسپ تامین میشد. ویدیوها قابلاعتمادترین منبع تلقی شده و احتمال بهاشتراکگذاری آنان در کاربرانی که دانش کمتری درباره موضوع ویدیو داشتند، بیشتر بود. سوندر میگوید: “دیدن، باور کردن است”.
ویدیو خریدار دارد
کاربران واتسپ به سه نسخه از یک داستان جعلی که ادعا داشت برنج از پلاستیک ساخته میشود، نگاه کردند – در نسخههای (از چپ به راست) متنی، صوتی و تصویری.
کاربران ویدیو را قابل اعتمادتر از متن و صوت یافتند. تاثیر این خبر در کاربرانی که تا حد زیادی با موضوع آن سروکار داشتند، کمتر بود؛ که نشان میداد این ویدیو ابزاری تاثیرگذار برای کسانیست که ممکن است دانش زیادی درباره موضوع موردنظر نداشته باشند.
سوندر میگوید یافتهها –که در مجله علمی Computer-Mediated Communications چاپ شدهاند- راههای زیادی برای مقابله با اخبار جعلی ارائه میکنند. برای مثال، شرکتهای مالک شبکههای اجتماعی میتوانند پاسخگویی به شکایت کاربران از پخش اخبار جعلی به صورت ویدیو را به نسبت حالتی که اخبار به صورت متنی باشد، در اولویت قرار دهند. تلاشها در جهت افزایش آگاهی رسانهای میتوانند به سمت آموزش اینکه ویدیوها میتوانند بسیار فریبدهنده باشند برود. او اضافه میکند، «مردم باید بدانند در حین تماشای یک ویدیو، در مواجهه بیشتری با اطلاعات نادرست قرار دارند. این موضوع بهخصوص با گسترش فناوری دیپ فِیک (deepfake)، که سبب ساخت ویدیوهای غلط، اما قانع کننده از لحاظ تصویری میشود، افزایش بیشتری یافته است» .(SN: 9/15/18, p. 12)
یکی از مشکلات اخبار جعلی که کمتر مورد توجه قرار میگیرد، این است که این اخبار بهآسانی در ذهن ما ماندگار شده و پس از آن، به سختی از ذهن ما بیرون میرود. سارا یئو، متخصص زمینه علوم-تعاملات از دانشگاه یوتا در شهر سالت لِیک میگوید اطلاعات دائما به سمت ما سرازیر میشوند و ذهن ما برای مشخص کردن اینکه کدامیک از این اطلاعات را در خود نگه دارد و کدامیک را دور بریزد، از میانبرهای ادراکی استفاده میکند. او میگوید، «گاهی این اطلاعات منطبق با ارزشهای ما هستند، که سبب میشود آنها را بیشتر قبول داشته باشیم». این بدین معناست که مردم تدریجا آنچه را میپذیرند که مطابق با عقاید آنهاست، و آن را را با پوشش حمایت از خود ایزوله میکنند.
والری رِینا، روانشناسی از دانشگاه کُرنل در سال 2020 در مقالات آکادمی ملی علوم ایالات متحده آمریکا نوشت: آنچه این مشکل را بدتر میکند، این است که افراد به علت تاثیر احساسات و عقایدشان، میتوانند یک پیام را پردازش کنند در حالی که بهدرستی متوجه مفهوم آن نشدهاند.
در سایه اکتشافات جدیدی مانند موارد بالا، روانشناسان و دانشمندان علوم شناختی در حال تهیه ابزارهایی هستند تا افراد بتوانند قبل از هجوم اطلاعات نادرست، با آنها مبارزه کنند، یا افراد را تشویق کنند تا به اطلاعاتی که دریافت میکنند، عمیقتر فکر کنند.
یکی از این روشها، «پیشآگاهسازی» به جای آگاهسازی پس از انتشار اخبار است. در سال 2017، ساندر وان در لیندن، روانشناس اجتماعی از دانشگاه کمبریج و همکارانش دریافتند که اطلاعات موجود درباره یک درخواستنامه که حقیقت علم هواشناسی و در نتیجه، اطلاعات صحیح مربوط به تغییرات آب و هوایی را زیر سوال میبرد، هر گونه مزیت امکان دسترسی به اطلاعات صحیح توسط این جنبش را از بین برده بود. تنها اشارهای به اطلاعات نادرست، درک افراد از اطلاعات درست را تحتالشعاع قرار داد.
این باعث شد وان در لیندن فکر کند: آیا ارائه اطلاعات صحیحِ مرتبط پیش از ارائه اطلاعات نادرست، کمککننده خواهد بود؟ در مثال تغییرات آب و هوا، این میتوانست اشاره به این نکته باشد که «چارلز داروین» و «اعضای گروه اسپایس گرلز» (Spice girls) از امضاکنندگان جعلی این درخواستنامه هستند! این اطلاعات پیشین، باعث شد مردم در برابر اطلاعات نادرست مقاومت کرده و مفهوم اصلی و علمی موضوع تغییرات آبوهوایی را درک کنند.
یک استعاره 2021ی را در نظر بگیرید: فرض کنید اطلاعات نادرست یک ویروس است و پیش آگاهسازی، دوز ضعیف شده آن. پیش آگاهسازی مانند واکسنی است که سبب میشود مردم در برابر اطلاعات نادرست آنتیبادی بسازند. برای تعمیم این مسئله به موضوعاتی غیر از تغییرات آب و هوا، و ارائه ابزاری به مردم برای شناسایی و مبارزه گستردهتر با اطلاعات نادرست، وان در لیندن و همکارانش یک بازی به نام اخبار بد طراحی کردند تا کارایی پیش آگاهسازی را بیازمایند. نتایج این ارزیابی به قدری خوب بودند که این تیم یک نسخه کووید-19 از این بازی، به نام پربازدید شو![۱] طراحی کردند.
نتایج اولیه حاکی از این بود که افراد با استفاده از این بازی، به آنها کمک میکرد اطلاعات نادرست مربوط به همهگیری را بهتر بشناسند.
نفس عمیق بکشید!
گوردون پِنیکوک، روانشناس اجتماعی از دانشگاه رجینای کانادا میگوید: گاهی برای ایجاد تفاوت، نیاز به مداخله زیادی نیست. گاهی تنها نیاز است کاری کنیم که مردم برای لحظهای به آنچه انجام میدهند، فکر کنند.
در یک مطالعه در سال 2019، پنیکوک و دیوید رَند، دانشمند علوم شناختی از MIT، تیترهای اخبار واقعی و تیترهای جعلی و متعصبانه را بر روی حدود 3000 شرکت کننده آزمایش کردند؛ مانند “دادگاه فدرال پنیسیلوانیا دستور برکناری ترامپ را بعد از مداخلات روسیه صادر کرد”. در این مطالعه، مهارتهای تحلیل منطقی شرکتکنندگان نیز بررسی شد. پنیکوک و رند این نتایج را در مجله Cognition منتشر کردند: افرادی که به میزان بیشتری از این مهارت برخوردار بودند، فارغ از جهتگیری سیاسیشان، به احتمال کمتری تیترهای جعلی را درست تلقی میکردند. به عبارت دیگر، تفکر سطحی بیشتر از جهتگیریهای سیاسی میتواند افراد را به سمت اخبار جعلی بکشاند.
اما وقتی به کووید-19 میرسیم، جهتگیریهای سیاسی و رفتار افراد با هم در میآمیزند. در مطالعهای در حال تکمیل که اولین بار در 14 آوریل 2020 در PsyArXiv.org منتشر شد، پنیکوک و همکارانش اظهار کردند که در مورد رفتارهای پیشگیرانه، از جمله استفاده از ماسک، به خصوص در ایالات متحده با اکوسیستم تضادبرانگیز رسانهها، جهتگیریهای سیاسی میتوانند بر قدرت منطق افراد غلبه کنند.
پنیکوک عقیده دارد که بیتوجهی نقش مهمی را در انتشار اطلاعات نادرست داراست. خوشبختانه، راههای زیادی برای مداخله در این امر وجود دارد؛ از جمله شکلدهی تدریجی به مفهوم «صحت» در ذهن افراد که به آنها در مقابله با اطلاعات نادرست کمک میکند. او میگوید «این در حقیقت مانند نوعی سبکتر از برنامه آموزش تفکر انتقادی است؛ باید از خاموش نگه داشتن ذهنهایمان بکاهیم».
سوقدهی به جهت درست
جهتدهی کاربران توییتر به سوی تفکر درباره صحت یک تیتر غیرسیاسی سبب شد کاربران موقتا اطلاعات را بیشتر از منابع مطمئن (نقاط آبی به سمت راست) و کمتر از منابع نامطمئن (نقاط آبی به سمت چپ) بازنشر دهند. اندازه نقاط متناسب با تعداد توییتهای منتسب به هر منبع، پیش از جهتدهی کاربران است.
پنیکوک، رند و همکاران با حسابهای توییتر عادی به بیش از 5400 کاربر که بیش از این لینکهای مقالاتی که متعلق به وبسایتهای مشهور به پخش اطلاعات نادرست بودند را توییت کرده بودند – Breitbart و InfoWars – پیام داده و از آنان درباره صحت یک تیتر غیرسیاسی، سوالی به نظر تصادفی پرسیدند. سپس در 24 ساعت بعدی، به بررسی اینکه این افراد به چه میزان لینکهای مقالات منابع مطمئن و نامطمئن را بازنشر دادند پرداختند.
به طور میانگین، افراد پس از این اتفاق، به بازنشر اطلاعاتی با کیفیت بالاتر پرداختند. پنیکوک عقیده دارد که این، حرکتی ساده با نتیجهای ساده است، اما نتایجی که در 17 مارس در مجله Nature منتشر شد، حاکی از آن بود که یادآوریهای ساده درباره صحت مطالب میتواند تاثیری اندک، اما حائز توجه داشته باشد.
برای آگاهسازی، زمان اهمیت فوقالعادهای دارد. نادیا برشیر، روانشناس علوم شناختی از دانشگاه هاروارد، به همراه پنیکوک و رند و آدام برینسکی از دانشگاه MIT، در ماه فوریه در مقالات آکادمی ملی علوم ایالات متحده آمریکا گزارش دادند: اختصاص برچسب «صحیح» یا «غلط» به تیترها بعد از ارائه آنها، نسبت به زمانی که این برچسبها قبل یا در زمان ارائه تیتر خبر اختصاص مییافت، سبب شد افراد صحت تیتر موردنظر را بعد از یک هفته، همچنان به خاطر داشته باشند.
چگونه آگاهسازی کنیم
آگاهسازی درباره نادرستی اطلاعات میتواند بسیار چالشبرانگیز باشد؛ در اینجا نکاتی را از طرف محققان در حوزه صحت اطلاعات میخوانیم:
- خودتان را به ابزارهای آگاهی رسانهای مجهز کنید. به سایتهایی مانند News Literacy Projrct (newslit.org) مراجعه کنید تا بتوانید راحتتر ویدیوها و داستانهای جعلی را تشخیص دهید.
- دیگران را به خاطر داشتن عقاید نادرست سرزنش نکنید. با آنان همراهی کرده و به آنان احترام بگذارید؛ در غیر این صورت به جای انتشار اطلاعات درست، مخاطبینتان را از دست خواهید داد.
- ایدههای پیچیده اما درست را به پیامهای سادهای تبدیل کنید که به راحتی قابل درک باشند. ویدیوها، تصاویر گرافیکی و سایر ابزارهای تصویری میتوانند به شما کمک کنند.
- در صورت امکان، پس از ارائه توضیحات صحیح راجع به خبر نادرست موردنظر، درباره نوع مغالطه به کار رفته توضیحاتی ارائه کنید (مانند گلچین کردن شواهد و اطلاعات، کاری که مخالفان تغییرات آب و هوایی به وفور انجام میدهند).
- به محض مشاهده انتشار اطلاعات نادرست در شبکههای اجتماعی، اطلاع رسانی کنید. وقتی چیزی (اطلاعات نادرستی) میبینید، چیزی بگویید!
آنها (نادیا برشیر، روانشناس علوم شناختی از دانشگاه هاروارد، به همراه پنیکوک و رند و آدام برینسکی از دانشگاه MIT) ذکر میکنند که پیش آگاهسازی همچنان ارزشمند است. اما بررسی سریع و ساده صحت یک تیتر پس از خواندن آن میتواند بسیار مفید باشد؛ به خصوص در شبکههای اجتماعی که افراد در آن معمولا بیهدف، میان پُستها میگردند.
شبکههای اجتماعی قدمهایی برای مبارزه با اطلاعات نادرستی که در بستر این شبکهها پخش میشود برداشتهاند، که البته فعلا نتایج محدودی داشته است. برنامه پرمنبع بررسی کننده صحت اطلاعات توییتر، Birdwatch، در ماه ژانویه به طور آزمایشی شروع به کار کرد، اما در حال حاضر به دلیل کیفیت پایین نشانهگذاری بر کاربران (user flagging) به مشکل خورده است. فیسبوک نیز در حال تقلا برای مبارزه موثر با اطلاعات نادرست گسترده درباره واکسنهای کووید-19 در بسترهای خود است.
محققان حوزه صحت اطلاعات اخیرا از شرکتهای شبکههای اجتماعی خواستهاند اطلاعات خود را به میزان بیشتری به اشتراک بگذارند تا دانشمندان بتوانند انتشار آنلاین اطلاعات نادرست را راحتتر بررسی کنند. این مطالعات میتواند بدون هیچگونه تعرض به حریم شخصی کاربران انجام شود، برای مثال با جمعآوری اطلاعات و درخواست اجازه از کاربران برای انجام مطالعات تحقیقاتی.
تا به امروز در بسیاری از این مطالعات، از اطلاعات عمومی توییتر استفاده شده است؛ زیرا این اطلاعات به راحتی قابل جستجو هستند، اما بسترهایی مانند فیسبوک کاربران و در نتیجه، دادههای بیشتری دارند. برخی از این شرکتها با محققان، در جهت مطالعه ابعاد پویایی اخبار جعلی همکاری میکنند، اما برای محافظت از جوامع در برابر اطلاعات نادرست، باید اقدامات بسیار بیشتری اجرا شوند.
ون در لیندن میگوید، «ما در حقیقت تلاش میکنیم به این سوال پاسخ دهیم: چند درصد از جمعیت، باید برای رسیدن به ایمنی جمعی در برابر اطلاعات نادرست، واکسینه شوند؟»