دادهها همه جا حضور دارند. ظهور ابزارهای دیجیتال و استفاده از آنها در فعالیتهای یومیه موجب شده است تا اغلب این فعالیتها ردپاهای دیجیتال از خود بر جا بگذارند. در دنیای امروز بصورت روزانه حجم بسیار بزرگی از دادهها (کلاندادهها) تولید میشود که علاوه بر نیاز به ذخیرهسازی، نیازمند پردازش و مدیریت نیز هستند. کلاندادهها امروزه به عنصری جداییناپذیر در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات تبدیل شدهاند علیالخصوص با توسعه روزافزون شبکههای اجتماعی. قابلیتها و تواناییهای ما برای اندازهگرفتن پدیدههای طبیعی و اجتماعی از طریق کلاندادهها در مقیاسی بیسابقه به سرعت در حال افزایش است. در علم، قابلیت برای گردآوری و تحلیل حجم عظیمی از دادهها و ردپای دیجیتال آنها موجب پیشرفتهای فراوانی شده و در بسیاری از حوزههای پژوهشی تغییرات صریحی ایجاد نموده است. جهان جدید در حال تجربهی بحرانهای فراگیر و گستردهای است و با چالشهای جدیدی مواجه است؛ به عنوان مثال انفجار جمعیتی مسائل جدیدی را برابر ما قرار میدهد. برای حل این چالشها نیازمند فهم دینامیک اجتماعی و نیز ساختار سازمانهای اجتماعی هستیم. سیل دادهها امکان رویکرد کاملاً جدیدی برای تحلیل اجتماعی فراهم میآورد و علوم اجتماعی با کمک گرفتن از همین رویکرد جدید میتوانند با چالشهای فوقالذکر مواجه شوند. کلاندادهها فرصتهای جدیدی برای پژوهشگران علوم اجتماعی ایجاد کردهاند تا عمیقاً نحوهی مطالعهی پدیدههای اجتماعی را دگرگون کنند. به نظر میرسد ظهور کلانداده و مناقشات پیرامون آن به تغییراتی رادیکال در علوم خواهد انجامید. علوم، بهویژه علوم اجتماعی و انسانی، در مواجهه با کلاندادهها به معرفتشناسی، هستیشناسی و روششناسی جدیدی نیاز دارند. تولید گسترده کلاندادهها همراه با توسعهی معرفتشناسیهای جدید بسیاری را متقاعد کرده که یک انقلاب دادهای در راه است و این انقلاب پیامدهای فراگیری دارد از جمله اینکه نحوه تولید معرفت دگرگون خواهد شد، نحوه انجام کسب و کار تغییرات شدیدی را از سر خواهد گذراند و نحوه حکمرانی نیز اساساً دچار دگردیسی خواهد شد. در تحلیل نهایی، کلانداده امکان یک پارادایم جدید برای پژوهش را فراهم میآورد. برخی متفکران معتقدند کلاندادهها و ابزارهای تحلیلی ملازم با آن حوزهی جدیدی از تولید معرفت را اعلام میکنند که مشخصهی آن پایان نظریه است. به عبارتی، پدیدهها برای سخن گفتن از خود دیگر نیازی به نظریه نخواهند داشت.